مدیریت بحران با تجربه عادی و هیأتی امکانپذیر نیست هنوز سنتی عمل میکنیم
قاعدتا زنجیرهای از عوامل باعث خطا میشوند. باید این زنجیره را اصلاح کنیم. متأسفانه زنجیره ما پُر از اشکال است. غربیها زنجیرهشان را درست کردهاند و زمانی که اتفاقی میافتد، یکی دو تا از زنجیرهشان را اصلاح و تعویض میکنند و حتی بعد از حادثه پلاسکو، ضوابط اطفای حریق ساختمانهای بلند در امارات تغییر کرد و تشدید شد. اما ما چه کردیم؟ ضابطه هم که بگذاریم، چه کسی به آن عمل میکند؟ در زلزله بم بسیاری از خانهها تازهساز بودند اما یکی از مشکلاتی که باعث شد خانهها فروریزند، نحوه جوشدادن آهنها بود، چه کسی بر ساختوسازها نظارت میکند؟» اینها را امیرمحسن ضیایی در گفتوگو با ایسنا مطرح کرده است. رئیس جمعیت هلالاحمر در ارزیابیاش از چگونگی مدیریت بحران در حادثه پلاسکو میگوید: برای موضوعات پیچیده راهحل ساده وجود ندارد و این نیز امری کاملا مشخص است که در چنین اقداماتی حتما عوارضی هم وجود دارد؛ چرا که راه ساده نیست و پر از سنگلاخ است.
رئیس جمعیت هلالاحمر با تأکید بر اینکه امروز نگاه دنیا به چنین مواردی مبتنی بر علم و تجربه است، میافزاید: بپذیریم که باید از روحیه احساسی و موقتی به روحیه پایدار و مبتنی بر علم و تجربه حرکت کنیم؛ نگاه دنیا نیز امروز چنین است. مدیریت بحران، آمادگی برای بحران، کاهش ریسک و پیشگیری، علمی است و با تجربه عادی، ساده و هیأتی امکانپذیر نیست. بیتردید باید به سمتی برویم که این موضوع را به صورت علمی چه در بحث امکانات، تجهیزات و نیروها و چه در برنامهها در نظر داشته باشیم و از تجربیات دیگران استفاده کنیم. وی میگوید: اینکه به دنبال بروز حادثه فقط دنبال «جمعکردن» آن باشیم، راهکار درست و علمی نیست؛ این در حالی است که متأسفانه ما از این «جمعش کنیم»ها در کشور زیاد داریم. باید بپذیریم دوران این حرفها گذشته است. شرایط کاملا تغییر کرده است و موضوعات حداقل برای کشور ما موضوعات خیلی جدیدی است. بهعنوان مثال ما شهرهای خیلی بزرگی داریم که بسیار شلوغ هستند. امکانات مختلفی هم آمده است اما آیا متناسب با این توسعههای صورتگرفته زیرساختها را هم درست کردهایم؟ آیا امنیت و safety را انجام دادهایم؟ این موارد را باید دید و مورد تجزیه و تحلیل قرارداد؛ نباید نگاه موقتی به موضوعات داشته باشیم.
رئیس جمعیت هلالاحمر با بیان اینکه با وجود پیشرفتهایی که دنیا در پیشگیری و همچنین پاسخگویی به حوادث دارد، اما متأسفانه ما هنوز سنتی و مبتنی بر حادثه عمل میکنیم، میافزاید: متأسفانه ما تنها انتهای ماجرا یعنی پاسخ را میبینیم؛ در حالی که همه اقدامات باید قبل از بروز حادثه انجام شده باشد و هر چه میتوانیم ابتدا در پیشگیری کار کنیم؛ چراکه بدون شک کار در پیشگیری اثر خود را در مقابله یا همان پاسخ میگذارد. اگر حجم عملیاتمان ١٠٠ باشد، با پیشگیری این حجم عملیات به ٢٠ و ٣٠ میرسد و اثر مثبت خود را در پاسخ میگذارد.
نقاطی که باید روی میز مدیریت بحران باشد
وی مبحث دوم در مواجهه با بحرانها را کاهش ریسک و خطرپذیری (Mitigation) میخواند و میگوید: مثال پیشگیری آن است که تمام ساختمانهای دارای اختلال استاندارد تخریب شوند؛ اما از آنجا که نمیتوان این کار را کرد باید با مقاومسازی، ریسک خطر را در این ساختمانها کاهش داد. مبحث سوم هم آن است که باید آمادگی مبتنی بر ریسک داشته باشیم. کشور باید فایل کاملی داشته باشد که هر نقطهای را چه ریسکی تهدید میکند. امروز باید این نقاط روی میز مدیریت بحران ما مشخص باشند. هر چند ممکن است چند کارشناس بهطور تجربی این موارد را عنوان کنند، اما باید مطالعه علمی در این زمینه صورت گیرد. این ریسکها کاملا در حال تغییر هستند و ما نیز با تغییر اقلیم روبهرو هستیم. بهعنوان مثال امروز سیل برای کشور مسألهساز است و این درحالی است که تا ١٠سال گذشته تا این حد سیل نداشتیم. خشکسالی هم یک سوی دیگر ماجراست و زلزله هم که جای خودش را دارد.
فاجعهای که دیگر عادی شده است
ضیايی میافزاید: این موارد غیر از مخاطراتی است که ما به صورت ممتد با آنها مواجهیم؛ چراکه مبحثی مانند حوادث جادهای گویا دیگر عادی شده است؛ به طوری که در هر جای دنیا اگر سالانه ١٦هزار نفر کشته شوند، خود نوعی بحران و فاجعه تلقی میشود؛ اما ما گویا دیگر این موضوع را پذیرفتهایم. موضوع گرد و غبار هم خود نوعی مخاطره است اما چندین سال است که ساکنان چند استان ما با آن مواجهند. تا زمانی که در پیشگیری سرمایهگذاری و عمل نکنیم، قاعدتا پاسخی که خواهیم داد، پاسخی ناقص و احساسی خواهد بود؛ پاسخی برای حل مسأله نخواهد بود بلکه فقط در جهت آن خواهد بود که مردم دارند مینگرند. از طرفی هم مدام دیگران را متهم میکنیم؛ چراکه دستپاچه عمل میشود.
کارهایی که نمیکنیم
و جانهایی که فدا میشوند
رئیس جمعیت هلالاحمر بر لزوم آموزش و یادگیری چه برای نیروهای امدادی و چه در جهت افزایش اطلاعات عامه مردم تأکید میکند و ادامه میدهد: مرتبا باید مانور داشته باشیم. مانند سربازانی که به سربازی میروند و چشم بسته اسلحه را
بازوبسته میکنند ما نیز باید در زمان بحران اینگونه باشیم؛ چرا که هنگام بروز بحران آنقدر فشار است که نمیتوان تمرین نکرده در صحنه عملیات حاضر شد، بارها و بارها باید عمل کنیم تا در زمان بحران، یک و دو و سه و چهارمان اتوماتیکوار عمل کند. ما این کارها را نمیکنیم و مشخص است که پاسخ ما پاسخ درستی نخواهد بود. همچنین مشخص است که برای جبران این فاصله و گپ باید از جان مردم و فداکاری دیگران مایه بگذاریم. ما این نقطه مثبت قوی را داریم که آدمهای شجاع و فداکار و کم توقع داریم؛ این همان روحیه بسیجیان، امدادگران و آتشنشانان ماست؛ اینها فرار نمیکنند و جانشان را هم به خطر میاندازند. نهتنها حادثه پلاسکو بلکه تمام صحنههای حوادثمان این داستان غمانگیز را دارد؛ حال یکی دیده میشود و حاد است و همه کشور در آن وارد عمل میشوند، یکی هم دیده نمیشود.
پلاسکو حادثهای شهری بود اما...
رئیس جمعیت هلالاحمر میافزاید: حادثه پلاسکو از نظر فنی یک حادثه شهری است که در یک منطقه از شهر اتفاق افتاده، نه راهی بسته شد، نه وضع هوا ناجور بود، نه ارتباطات قطع شد، نه ترسی ایجاد شد و نه فراری از صحنه وجود داشت؛ اما متأسفانه ١٠ روز طول کشید تا این صحنه جمع شد، اول حادثه هم که همه چیز آشفته بود. نمیتوانیم خودمان را گول بزنیم. ما موارد ضروری اولیه را فراموش کردهایم و هر کس دیگری هم بود نمیتوانست این حادثه را سامان دهد. در این حادثه، خوشبختانه شهردار تهران فردی نظامی بود و برخی سیستمها از وی حساب میبرند و مقداری شخصیت فردی وی توانست این ماجرا را جمع کند و تا زمانی که وی نیامده بود همه چیز بر هم ریخته و پاشیده بود، حتی حضور نیروهای امدادی در صحنه این حادثه با مدیریت نبود و پس از ورود شهردار مشخص شد که هر کدام از دستگاهها باید چه کنند و سهم هر گروه مشخص شد. بهعنوان مثال نخستين اقدام در هر حادثهای آن است که باید منطقه حادثه بسته شود، اما این اتفاق در پلاسکو نیفتاد و در ساعات اولیه حادثه مردم در صحنه و حتی در خطر بودند و هیچ دستگاهی سر جای خود نبود. وی ادامه میدهد: عملکرد این چنینی ناشی از آن است که ما به موضوع به صورت کاملا غیرعلمی، غیرحرفهای و غیرنظاممند نگاه میکنیم و موردی و مقطعی مینگریم. حادثه پلاسکو تمام شد، ما هزاران پلاسکوی دیگر در تهران داریم اما آیا تصمیمی در مورد آنها گرفته شد. پاسخ مشخص است و متأسفانه مانند همه اتفاقات دیگری که در کشور میافتد، باز هم همانگونه عمل شد. ضیايی میگوید: حتما در این موارد اشکال است، ربطی هم به افراد ندارد و نمیخواهم دستگاه یا فردی را زیر سوال ببرم. باید با برنامهریزی درست از موارد مختلف درس بگیریم؛ اما متأسفانه این درس را نمیگیریم. حوادث بم، منجیل، طبس، ورزقان و... آمدند و دیگران از آن درس گرفتند، اما ما... وی ادامه میدهد: دو روز بعد از فروریختن ساختمان پلاسکو، در یک مجله علمی (fire command) مطلبی را با عنوان درسهایی که از حادثه پلاسکو در تهران باید گرفت، خواندم. هنوز حادثه در تهران تمام نشده بود و ما وسط کار بودیم، اما آن سوی دنیا به تحلیل ماجرا پرداخته بودند. حال ببینید بعد از اتمام حادثه چقدر از آن استفاده میکنند تا با درسگرفتن از آن خسارات و تلفات حوادثشان را کاهش دهند.
زنجیرهای که پُر از اشکال است
ضیايی تأکید میکند: باید نگاه سیاسیزده خود را کنار بگذاریم و یکدیگر را متهم نکنیم. فرقی نمیکند چه کسی فرمانده میدان باشد. اساسا نگاه و ورود ما به مسائل مشکل دارد. ما همه چیز را سنتی و هیأتی و موردی نگاه میکنیم. اشکال اساسی همین موضوع است. باید این نگاه اصلاح، نظاممند و سیستماتیک شود. وی با اشاره به نگاه غربیها در بررسی نظاممند به خطا میافزاید: قاعدتا زنجیرهای از عوامل باعث خطا میشوند. باید این زنجیره را اصلاح کنیم. متأسفانه زنجیره ما پُر از اشکال است. غربیها زنجیرهشان را درست کردهاند و زمانی که اتفاقی میافتد، یکی دو تا از زنجیرهشان را اصلاح و تعویض میکنند و یا حتی بعد از حادثه پلاسکو، ضوابط اطفای حریق ساختمانهای بلند در امارات تغییر کرد و تشدید شد. اما ما چه کردیم؟ ضابطه هم که بگذاریم، چه کسی به آن عمل میکند؟ در زلزله بم بسیاری از خانهها تازهساز بودند اما یکی از مشکلاتی که باعث شد خانهها فروریزند، نحوه جوشدادن آهنها بود، چه کسی بر ساختوسازها نظارت میکند؟
«برنامه ملی مدیریت بحران»
تکلیف همه را روشن کند
وی میافزاید: مشکل زیاد داریم و با یک روز و دو روز هم حل نمیشود؛ باید دیدگاهمان عوض شود. باید بنشینیم طرح و برنامه ملی مدیریت بحران را تدوین کنیم. در این برنامه ملی تکلیف همه باید روشن باشد. بخشی از این برنامه ملی هم قانون است تا الزامات را مشخص کند. ما برنامه بزرگی در این زمینه نیاز داریم ما باید کتابچه راهنمای قطوری داشته باشیم.
عملکرد هلالاحمری در «پلاسکو»
ضیايی در ادامه صحبتهایش به نقش هلالاحمر بهعنوان نیروی پشتیبان در حادثه پلاسکو اشاره میکند و به ایسنا میگوید: در این حادثه هماهنگی داخل مجموعهای خوبی در هلالاحمر برقرار بود؛ یعنی مرکز فرماندهی به خوبی با محیط ارتباط برقرار کرد و پاسخ محیط به درخواست مرکز هم خوب بود. در این حادثه، سیستم ما فورا فعال شد و دقایقی بعد در محل حضور یافت، حال اینکه از ظرفیتشان استفاده شده یا بخشی از آن به کار گرفته شده، بحثی دیگر است؛ چراکه نوع حادثه طوری بود که ما بهعنوان پشتیبان عمل کردیم. در همان روز حادثه ٣٠ یا ٤٠ دستگاه آمبولانس ما آنجا حاضر بود، اما نیازی نبود و براساس اعلام فرمانده میدان تخلیه شدند. ما در منطقه قرمز حادثه پلاسکو حضور پیدا نکردیم، الا بخش سگهای زندهیاب و دستگاههای زندهیابمان. درمجموع جنس کار سنگین بود و به نظر من هماهنگی داخلی جمعیت خیلی خوب بود و در هماهنگیهای بیرونی هم این نقش را باید هماهنگکننده کلی تعیین میکرد. وی در پاسخ به اظهاراتی درباره عملکرد دستگاههای زندهیاب و سگهای زندهیاب هلالاحمر در این حادثه، گفت: ما مأموریتهای خاصی انجام میدهیم. دستگاههای زندهیاب ما نیز خود را در چندین حادثه قبلی نشان دادند و مشکلی نداشتند. سگهای ما نیز زندهیاب هستند و با سگهای جسدیاب متفاوتند؛ چراکه ما کارمان نجات انسانهاست ضمن اینکه شرایط برای فعالیت سگها مناسب نبود، حرارت بالا و بوی ناشی از سوختگیها مانع عملکرد مناسب سگها بود.
«جیپیاس«هایی که نبود
«دوربین»هایی که نداشتیم
رئیس جمعیت هلالاحمر بر لزوم استفاده از فناوریهای روزآمد در عملیاتهای امدادونجات تأکید میکند و به ایسنا میگوید: در دنیا از ابزار جدید استفاده میشود و از رباتها بهره میگیرند. از طرفی نیروی امدادی که وارد چنین جاهایی میشود باید «جیپیاس» داشته باشند، معمولا روی کلاههایشان دوربین دارند، از بیرون میتوان آنها را دید و اصلا این نیروها در جریان حادثه گم نمیشوند. اگر اتفاقی هم برایشان بيفتد با سنسورها میتوان مشخص کرد که این نیرو دقیقا در کجاست. وی میافزاید: اینچنین تجهیزاتی برای نیروهای عملیاتی هلالاحمر نیز لازم است. البته ما در ماشینهای امدادیمان جیپیاس داریم و در حال انجام اقدامات لازم برای نصب «جیپیاس» روی موبایل نیروهای عملیاتیمان هستیم که محل فعالیت و حضورشان را کاملا نشان میدهد. تا اوایل سال آینده برای تمام نیروهای عملیاتی جمعیت هلالاحمر این موضوع انجام میشود. ضیايی میگوید: جان انسانها باید در اولویت باشد. انسان سالم، محور توسعه است. نگاه کنونی باید عوض شود. بعضی موارد هست که ما اصلا به آن اهمیت نمیدهیم اما در دنیا بسیار پراهمیت هستند. انسان و جان انسان بزرگترین سرمایه در همه جای دنیاست و در این راستا سرمایهگذاری میکنند و سرمایهگذاریهایشان هم نتیجه داده است. آموزش هم در این مقوله بسیار مهم است، اینها نیازمند برنامهریزی طولانیمدت است.
مشکلات امداد اطفای حریق
رئیس جمعیت هلالاحمر در پاسخ به سوال ایسنا درباره اظهارات مطرحشده مبنی بر لزوم وجود بالگردهای اطفای حریق و قرارگرفتن آن در مجموعه هلالاحمر میگوید: این بحث مقولهای کاملا حرفهای و فنی است و بالگردهای فعلی ما چنین توانایی ندارند، بزرگ هستند و در شهر کاربرد ندارند. البته بحثی نیست که امداد اطفای حریقمان مشکل دارد و باید اعتبارات لازم و تجهیزات و نیروی انسانی در این زمینه داشته باشیم. در اجلاسی در اردن، موضوع امنیت شهرهای بزرگ مطرح بود و رئیس هلالاحمر امارات ویديویی از امدادرسانی و اطفای حریق در برج بلندی در شب سال نو نشان داد که واقعا خجالت کشیدیم. در آن حادثه بیش از ٢٠٠هزار نفر در بیرون و داخل ساختمان بودند اما کسی آسیبی ندید و عملیات اطفا به خوبی انجام شد. همچنین در اتوبانی ماشینی روی پل آتش گرفته بود که نیروهایشان با جت اسکی و تجهیزات پیشرفته خود را به محل حادثه رساندند، آتش اطفا شد و حتی ترافیک هم مختل نشد. وی میگوید: ما نیز اگر در شهرهایی اینچنینی زندگی میکنیم باید امکانات متناسب با آن را نیز داشته باشیم، در غیر این صورت فقط شهر را ناایمن خواهیم کرد. درمجموع بالگرد اطفای حریق و امکانات مربوط به آن نیاز است، اما باید ببینیم براساس شرایط، کدام نهاد و دستگاه مسئولیت آن را برعهده ميگیرد. این مورد از همان جاهای خالی است که وجود دارد؛ مثلا آتشسوزی در جنگل یا امدادرسانی در کوهستان. در چنین حوادثی، تنها دستگاهی که دم دست است، هلالاحمر است؛ این در حالی است که این موارد اصلا در شرح وظایف ما نیست و اعتبارات آن را هم نمیگیریم. در امدادرسانی کوهستان امدادگری را دیدم که با هزینه شخصی خود ١٥میلیون تومان پول لباسش را داده بود تا در کوهماندگان را نجات دهد، اما آیا ما توان فراهمکردن چنین امکاناتی برای امدادگرانمان را داریم؟ غواصی هم به همین صورت است. ما اگر موردی در شرح وظایفمان باشد، حتما انجام میدهیم و به آن نیز افتخار میکنیم.
آواربرداری پلاسکو درست بود؟
ضیايی در ادامه صحبتهایش به سوال ایسنا درباره نحوه آواربرداری پلاسکو پاسخ میدهد و میگوید: آواربرداری دو نوع است؛ سبک و سنگین. نوع سبک آن در ساعات اولیه است که برای نجات انسانهای گرفتار در زیر آوار صورت میگیرد و تکنیکهای مختلفی دارد؛ خیلی جاها باید تونل زد و از بالا نمیتوان آواربرداری کرد. این کار فنی و خیلی سختی است. البته در حادثه پلاسکو تقریبا محرز بود که کسی در حرارت ٤٠٠ درجه به بالا که آهن فرو میریزد، زنده نمیماند.
قبول کنیم که مدیریت بحرانمان
دچار مشکلات جدی است
رئیس جمعیت هلالاحمر میگوید: هلالاحمر در آواربرداری سبک آموزش دیده است و امکانات لازم برای آن را هم دارد؛ اما درمجموع آواربرداری، ماشین مناسب میخواهد و نیروی انسانی فنی لازم دارد. در این زمینه مجموعه کشور با ضعف آموزش و تجهیزات روبرو است. باید خیلی در این حوزه کار کنیم. باید تجهیزات بیاوریم و اگر لازم است حتی مدرس بیاوریم تا بیشتر فراگیریم. باید از شیوههای جدید استفاده کنیم. رئیس جمعیت هلالاحمر در پایان صحبتهایش میگوید: خلاصه اینکه باید از این تجربه تلخ درس بگیریم؛ اگر این کار را به کار بندیم، دیگر جان نیروهایمان در معرض خطر قرار نمیگیرد و از بین نمیرود. باید بفهمیم و قبول کنیم که مدیریت بحرانمان دچار مشکلات جدی است و همه ما اینچنین هستیم نه یک دستگاه. هماهنگیها کافی نیست و امکانات و تجهیزات کمتری داریم؛ بهخصوص در شهرهای بزرگ مشکل داریم وباید حتما یک فکری کنیم.