همه می دانیم که ائمه اطهار (ع) بعنوان نمایندگان خداوند بر روی زمین بمثابه حلقات یک زنجیره،کاروان های بشری را به مبدأ عالم هستی متصل می نمایند . امام صادق (ع) (که در ایام شهادت مظلومانه آن بزرگوار قرار داریم ) در جغرافیای زمان و مکان خود یکی از حلقه های این منظومه را با الهام از مقام عصمت و علم امامت برجسته نمودند .
جامعه هدف امام (ع) در آن عصر پس از گذشت یک دوره سخت از جنگها و کشمکشها و منازعات جریان های سیاسی و حقوقی نیازمند به یک بازسازی فکری و عقیدتی بود و با توجه به شرایط انقراض دولت اموی و اقتدار دولت عباسی ، مردم به تکیه گاه واقعی روحی و روانی خود یعنی اهل بیت پیامبر(ص) روی آورده و با اعتماد به جایگاه امامت در مسیر علم آموزی و معرفت افزایی و نجات از نحله های التقاطی حرکت نمودند . این اصلی ترین رمز برجستگی دوران امام صادق (ع) بوده که با عمق بخشی به بینش مردم ، مسیر جنبش ارزشی را معین نمودند . حال در مجموعه اقیانوس ژرف و بی انتهای معارف صادق آل محمد (ص) در این مقال کوتاه در نظر است به یکی از زوایای دقیق آن نیم نگاهی داشت که با توجه به شرایط فعلی جامعه ، از نیاز های مسلم و مغفول عنه جوامع علمی بحساب می آید .
دوران 34 ساله حیات و امامت آن حضرت فرصتی طلایی بود تا تشنه کامان معارف ناب الهی را از سرچشمه زلال وحی سیراب ساخته و در این بین فرهنگ برخورد اخلاق عالمانه را با دگر اندیشان به هدف جذب حداکثری نهادینه نماید . هنگامی که مفضل از شاگردان حضرت بازندیقی عتاب آمیز صحبت کرد، آن زندیق نتوانست تعصب خود را پنهان کند و گفت : گمان نمی کنم شما از حلقه شاگردان امام صادق (ع) باشید چه اینکه ایشان رفتاری بس ملایم تر از این جوش و خروش شما دارد . در واقع راز پیدایش هزاران شاگرد از مذاهب و نحله های مختلف ، نوع اخلاق علمی آن حضرت بود .
اینکه در روایات اهل بیت (ع) داریم که من علمنی حرفا فقد صیرنی عبداً هر که حرفی به من یاد دهد مرا بنده خویش قرار داده،درحقیقت تجلی این نوع ارتباط اخلاقی و محبت آمیز با شاگردان است .
متأسفانه اینکه امروز ، علیرغم این همه مراکز آموزشی و امکانات و تجهیزات پیشرفته و تسهیل کننده تدریس و تحصیل، مشاهده می کنیم که اخلاق عالمانه در جامعه علمی کمتر بچشم می خورد ، ریشه در نبود آن ارتباط اخلاقی و عاطفی و محبت آمیز است . گویا مراکز علمی بمثابه یک مرکز تجاری در آمده و دکانداری می کنند و هر یک برای جذب مشتریان خود تسهیلات و تنوعاتی (که بسیاری می تواند ضد اخلاقی و ضد ارزشی هم باشد) فراهم می نمایند .
اینجاست که جایگاه علم و عالم و معلم از مسیر اصلی خود خارج شده و جولانگاهی برای کسب درآمد و عنوان می شود . بدیهی است که خروجی این نوع نگاه به تعلیم، صرفاً انتقال و فروش فرمول های خشک و بی عاطفه به فراگیران می شود و عالم که فطرتاً مرجع و ملجأ مردم است، از جایگاه الگویی خود خارج شده و گاه توجیه گر انحرافات نیز می شود .
از طرفی فراگیران نیز با نگاه ارزشی به علم آموزی و معرفت افزایی نه صرفاً کسب عنوان و درآمد جایگاه قداست بار تعلیم و تربیت را مورد تکریم و احترام قرار داده تا به جامعه ای علم گرا و فرهنگ مدار دست یابید .
لذا می بایست با تأسی از سیره عملی امام صادق (ع) در معرفت افزایی و علم آموزی آحاد جامعه که مبتنی بر ماهیت تربیتی و اخلاق محوری بود، نگاهی نو و بازسازی گونه داشت .
سلوک علمی آن معلم بزرگ، عناوینی را در شاخص های ارتباط اخلاق محور و تربیت محور با شاگردان ، به ما نشان می دهد که به چند عنوان اشاره می شود .
1 ـ تشویق و تکریم شاگردان:
امام صادق علیه السلام با آن همه مقام علم و عصمت، به شاگردان خود احترام واقعی (نه تصنعی) می گذاشتند. به نحوی که گاهی تمام قد برای شاگردان قیام می کردند و حتی تشک و بالشی برای آنها فراهم می نمودند. آنها را با نام کامل و عناوین احترام آمیز صدا می زدند. با ایشان مصافحه و معانقه می کردند. همواره با چهره ای گشاده و پرنشاط و انرژی بخش با آنها رو برو می شدند و در حقیقت قلوب آنها را تسخیر می نمودند.
2 ـ انس با شاگردان:
مراد از انس، مراوده، دید و بازدید و شرکت در مجالس آنهاست که آن حضرت دیدار با ایشان را دوست می داشت و دوری از آنان را باعث دلتنگی خود می دانست و شرایط شخصی شاگردان از همه نظر برای حضرت مهم بود و در مقابل مشکلات معیشتی ایشان بی تفاوت نبودند و برای آنها اینگونه دعا می نمود:
جعلکم ا... معنا فی الدنیا و الآخره
«خداوند شما را در دنیا و آخرت همراه ما قرار دهد.»
3 ـ میدان دادن برای سخن گفتن:
مقام تقوا و علم و هیبت امامت هیچگاه مانع ارتباط طرفینی علمی استاد با شاگرد نمی شد.
یعنی حضرت به نحوی متواضعانه ارتباط برقرار می کردند که شاگردان بتوانند اظهار نظر و طرح سؤال نمایند. این رفتار علمی بحر عمیقی از فلسفه تعلیم و تربیت داشته که در مقام گفتگوی علمی جای هیچگونه مسامحه و تقلید کورکورانه نیست.
ار این رفتار علمی حضرت می توان برای پاسداشت از نخبگان و مفهوم نخبه پروری بخوبی استفاده نمود. اگر تصدی پستها و مسؤولیتها بر اساس لیاقت ها و شایستگی های علمی و تخصصی باشد، طبعاً پدیده شوم فرار مغزها بوجود نمی آید و کشور دچار بن بست علمی نمی شود. چه خوبست مراکز علمی با پیروی از این سیره حضرت و جهت پویایی بهتر علم و بکار بستن آن همت گمارند.
4 ـ تقدیر از تلاشهای علمی:
پژوهشهای علمی از منظر مکتب علمی تربیتی امام صادق علیه السلام بسیار حائز اهمیت بود و حضرت گروه های پژوهشگری را تشکیل می داد تا درباره موضوعات مختلف بحث و بررسی نمایند و بعد بصورت دورهمی بنشینند و با همدیگر مباحثه نمایند و نتیجه آن بعنوان یک رساله استخراج شود.
متأسفانه امر پژوهش در شرایط فعلی بخاطر عدم حمایتهای کافی بسیار ضعیف شده و پایان نامه ها و تحقیقات بصورت خرید و فروش و کپی پیست تهیه می شود که این بسیار خطرناک بوده و باعث بن بست علم و پژوهش خواهد شد.
5 ـ راهنمایی و تذکر:
آدمی هیچگاه بی نیاز از راهنمایی نبوده مگر اینکه به منبع فیاض وحی متصل شود. علم بشر چون در مسیر آزمون و خطا بسر می برد، طبعاً با خلاف و اشکال مواجه است که راهکار آن بویژه در علوم دینی اتصال به علم لایتناهی اهل بیت علیهم السلام است. بنابراین مراکز علمی و دانش پژوهان می بایست این ارتباط با علم دین و سیره ائمه اطهار علیهم السلام را تقویت نمایند.
اسداله اسدی
مسئول دفتر نمایندگی ولی فقیه
جمعیت هلال احمر استان خراسان رضوی/ تیر ماه 96