گفتوگو با یکی از پزشكان داوطلب ايراني كه در يك عمليات بينالمللي زير نظر صليبسرخ جهاني شركت داشته است
مدرك طبابت را كه دستش دادند، بدون معطلي روستاهاي محروم استان زادگاهش را براي خدمت انتخاب كرد. جايي كه روستانشيان از كمترين امكانات رفاهي و درماني بيبهره بودند، شد اولين مطب آقاي دكتر. طولي نكشيد كه جامه هلالاحمر را براي خدمتگزاري بيشتر به روستاييان به تن كرد و حالا بيش از 16 سال است كه حتي كودكان و دانشآموزان روستايي خراسان رضوي پزشك مهربان سبزواري را كه براي موفقيت تحصيلي آنها هم دغدغه دارد به خوبي ميشناسند. دكتر حسين كبيري یکی از نخستين پزشك داوطلب ايراني هم هست كه در يك عمليات بينالمللي تحت اشراف صليبسرخ جهاني حضور داشته و با كسب تجربيات ارزنده از همكاري با تيمهاي درماني كشورهاي مختلف، اكنون به دغدغهها و برنامههاي بيشتري براي كمك به ارتقای سطح خدمترساني به مردم دارد.
***************************
معرفي فوري
حسين كبيري
استان: خراسان رضوي
سابقه عضويت در هلالاحمر: 16 سال
از چه زماني رخت پزشكی به تن کردید؟
زادگاه من، روستاي كوچكي به نام صدخرو در 50 كيلومتري سبزوار است. دوران دبستان را در همين روستا گذراندم و مدرك ديپلم را از شهرستان سبزوار گرفتم. سال 1364 در دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي پذيرفته شدم و 7 سال بعد هم بهعنوان پزشك عمومي از اين دانشگاه فارغالتحصيل شدم.
شما پس از فارغالتحصيلي در دانشگاه، بلافاصله كار طبابت را در محرومترين روستاهاي استان خود شروع كرديد. گویا از همان سنين جواني و سالها پيش از آشنايي با جمعیت، يك هلالاحمري بود. كمي در اينباره توضيح دهيد.
همان سال 1371 بود كه بعد از فارغالتحصيلي بهعنوان پزشك عمومي روستاهاي محروم بخش قائن را براي خدمت انتخاب كردم. از قبل آن منطقه را می شناختم و ميدانستم كه مردم آن روستاها از كمترين امكانات درماني هم بيبهرهاند. جالب است بدانيد وقتي براي خدمت به روستاي «آفريز» قاين رفتم كه از امكانات اوليهاي مانند آب و برق محروم بود، اولين پزشك ايراني قاين لقب گرفتم. پيش از آن پزشكان هندي و پاكستاني در يك اتاقك گلي كوچك به مردم خدمات درماني ارائه ميكردند. محروميت آن روستا و ديگر روستاهاي اطراف آن مانند جوين، جغتاي و... و نيز لمس مشكلات مردم بود كه ميتوانم بگويم بعدها من را جذب جمعيت هلالاحمر كرد. اما واقعيت اين است كه من هم در يكي از همين روستاها به دنيا آمدم. روستايي كه آن زمان يكي از مناطق محروم استان بود. شايد همين مسئله مهمترين نيروي محركه برايم بود كه پس از پايان تحصيلات به شهر زادگاهم برگردم.
چگونه با فعاليتهاي هلالاحمر و خدمات درماني مختلف آن به مناطق محروم كشور آشنا شديد؟
ظاهراً همه چيز از يك اتفاق ساده و حضور يك امدادگر هلالاحمر در مطب يكي از دوستانم شروع شد. اما به عقيده من اين اتفاقي بود كه بايد رخ ميداد. آن روز با توضيحات كامل كارمند هلالاحمر با فعاليتهاي جمعيت آشنا شدم و همانجا فرم عضويت را هم تكميل كردم. وقتي شنيدم نهادي وجود دارد كه اعضاي آن كاملاً بهصورت داوطلبانه به مردم مناطق محروم خدمات درماني ارائه ميكنند، بدون درنگ براي اينكه سهمي در چنين فعاليتهايي داشته باشم، داوطلب شدم.
از آن اتفاق و ملاقات بيش از 16 سال گذشته و شما در تمام اين سالها پاي ثابت تيمهاي درماني اعزامي به مناطق روستايي بودهايد و به تنهايي هم به روستاهاي محروم ميرويد و بيماران را معاینه می کنید.
بله.بسياري از اين خدماترسانيها در قالب تيمهاي پزشكان داوطلب انجام شده است. چند روز پيش از اعزام و پس از هماهنگي با مسئولان روستا بيماران را ويزيت ميكنيم و در صورت لزوم، داروهاي مورد نياز را به آنها ميرسانيم. همچنين بيماراني را كه نياز به انجام آزمايش و يا جراحي دارند به مراكز درماني معرفي ميكنيم. بهعنوان مثال، مدتي قبل كه به روستاي سلطانآباد سبزوار رفتم با مردي آشنا شدم كه 3 فرزند معلول ذهني داشت و از پس تأمين هزينههاي داروي فرزندانش بر نميآمد. او را براي تأمين برخي از اقلام دارويي به هلالاحمر معرفي كرديم و اكنون در تلاش هستيم با قرار دادن نام فرزندانش در فهرست بيماران خاص، بخشي از هزينههاي دارو و درمان نيز از اين طريق تأمين شود. البته علاوه بر تأمين دارو، بهداشت كودكان و مدارس براي من اهميت زيادي دارد و حتماً به هر روستايي كه ميروم، معاينه دانشآموزان برايم در اولويت است.
شنیده ایم مطب شخصي شما در سبزوار محل رفتوآمد بيماران كمبضاعت است. چگونه آنها را شناسايي ميكنيد؟
اين كار هم با كمك هلالاحمر انجام ميشود. بخشي از بيماران را در سفر به روستاهاي محروم شناسايي ميكنيم و ديگران هم ضمن هماهنگي با هلالاحمر و پس از دريافت نامه به مطب مراجعه ميكنند. البته اين حداقلكاري است كه ما ميتوانیم انجام دهیم و من آن را وظيفه هر پزشكي ميدانم.
توجه شما به دانشآموزان تنها به خدمات درماني و پزشكي خلاصه ميشود؟
بعد از 16 سال خودم را يك امدادگر ميدانم. يك امدادگر اگر پزشك هم باشد فقط به حل مشكل پزشكي بيمارش فكر نميكند. اين روحيهاي است كه هلالاحمر به داوطلبانش تزريق كرده. براي شخص من تحصيل بچهها اهميت بسياری دارد. مسئلهاي كه ميتواند در نهايت محروميت محل زندگيشان را هم از بين ببرد. در اين سفرها يكي از تلاشهاي مهم ما حل مشكلات تحصيلي بچههاي روستاست. از تعمير ساختمان مدرسه تا تهيه لوازم تحرير و كتابهاي كمك آموزشي دانشآموزان با كمك خيران انجام ميشود.
بنابراين تا به حال به يك روستا چندين بار مراجعه كردهايد تا وضع تحصيلي بچهها را پيگيري كنيد. خاطرهاي هم از موفقيت تحصيلي بچههاي روستايي داريد؟
بله. به هر روستايي كه ميرويم با مديران و معلمان مدارس ارتباط برقرار ميكنيم و در صورتي كه امكان بازديد مجدد به آن روستا تا مدتي فراهم نشود، با كمك معلمان وضع تحصيلي بچهها را پيگيری و لوازم و كتابهاي كمك آموزشي را برايشان ارسال ميكنيم. بهعنوان مثال در روستاي بيروت كه در 80 كيلومتري سبزوار قرار دارد، بچههايي داريم كه امسال كنكور دارند و سالهاست كه توانستهايم با كمك معلمان پله پله آنها را به اين مرحله برسانيم.
از شما بهعنوان نخستين پزشك داوطلب جمعيت هلالاحمر ياد ميشود كه در يك عمليات بينالمللي زیر نظر صليبسرخ جهاني حضور داشتهايد. از تجربه آن عمليات برايمان بگوييد.
بله. اين ماجرا مربوط به عمليات آورگان روهينگیايی در بنگلادش مربوط ميشود. البته پيش از عمليات روهينگيا هم بهعنوان پزشك داوطلب در قالب تيمهاي درماني به كشور عراق اعزام شده بودم، اما عمليات امدادرساني به پناهجويان روهينگيا در بنگلادش نخستين بار بود كه يك پزشك داوطلب از جمعيت هلالاحمر ايران در يك عمليات بينالمللي زير نظر صليبسرخ شركت ميكرد. اكنون تنها دو كشور ايران و ژاپن در آسيا هستند كه واحدهاي BHCU آنها توسط صليبسرخ جهاني تأييد شده و حقيقتاً اين مسئله يكي از دستاوردهاي بزرگ جمعيت هلالاحمر كشورمان به حساب ميآيد. آن مأموريت يك فرصت مناسب براي من بود تا تجربه كار كردن با تيمهاي بينالمللي را كسب كنم. یک ماه در بنگلادش حضور داشتم و در آن 3 روز نخستي كه اعضاي تيم ايران مشغول برپا كردن سايت بودند من با تيم نروژ همكاري ميكردم. در آن مدت از بسياري از امكانات آنها تصوير گرفتم و يادداشت برداشتم تا بتوانيم از آن تجربيات موفق استفاده كنيم. از فرمهاي پذيرش بيماران، فهرست داروها و... كه ميتواند در عملياتهاي بينالمللي و داخلي راهگشاي ما براي خدماترساني سريعتر و با كيفيتتر باشد.
بهعنوان يكي از اعضاي تأثيرگذار تيم جمعيت هلالاحمر ايران در بنگلادش، سطح خدماترساني ايران را در حوزه درمان چگونه ارزيابي كرديد؟
در آن مدت گفتوگوهاي بسياري پزشكان تيمهاي درماني از كشورهاي ديگر داشتم. به اعتراف پزشكان تيمهاي خارجي و نيز اطلاعات IFRC تيم ايران يكي از بهترين و موفقترين تيمهاي درماني در محدوده كاكس بازار بنگلادش بود. هر روز بين 100 تا 110 بيمار را معاينه ميكرديم و ديگر واحدهاي ما مانند واحد مامايي نيز خدمات ارزندهاي به پناهجويان ارائه ميكردند.
این یک ماه فعاليت داوطلبانه، مسلماً خاطرات بسياري براي شما به همراه داشته است.
بله. در همان روزهاي نخست بود كه زن بارداري را كه تنها چند ساعت از فارغ شدنش ميگذشت با برانكاردي كه از بامبو ساخته شده بود به چادر ما آوردند. وضع جسماني مادر به دليل خونريزي زياد خوب نبود و نوزاد تازه متولد شده هم به دليل بهداشت نامناسب محيط در معرض انواع بيماريها قرار داشت. تمام گروه براي نجات مادر و نوزاد بسيج شديم. چند ساعت بعد وقتي زن جوان توانست نوزادش را در آغوش بگيرد، با اشكهايي كه از سر شوق ميريخت از تيم پزشكي ما قدرداني كرد. هنوز تصاوير آن لحظه و نيز شادي كودكان روهينگيايي كه با لباسهاي اهدايي مردم كشورمان بيفكر غم آوارگي، لبخند به لبشان ميآمد از ذهنم پاك نشده است.
********************
باكس تو دلی
آموزش خودامدادي به روستاييان
دكتر حسين كبيري، عضو داوطلب كميسيون تخصصي بهداشت و درمان شهرستان سبزوار است. او دغدغههاي بسياري هم براي فعاليت و مشاركت حداكثري پزشكان شهرش در خدماترساني به مردم مناطق محروم دارد. كبيري بهعنوان يكي از اعضاي فعال كميسيون درباره جلب مشاركت پزشكان جوان ميگويد: «در تمام سفرهايي كه به روستاها ميرويم، پزشكان جوان و داوطلب هلالاحمر هم حضور دارند. يكي از وظايف پزشكان باسابقهتر هلالاحمر ميتواند آشنا كردن پزشكان جوان با جمعيت و فعاليتهايش باشد. همين مسئله تأثير زيادي بر جذب حداكثري پزشكان در فعاليتهاي داوطلبانه هلالاحمر خواهد داشت. با اين وجود بايد مسئله آموزش به روستاييان هم جدي گرفته شود. يكي از دغدغههای مهم اعضاي تيم درماني ما كه به روستاهاي محروم اعزام ميشود، آموزش كمكهاي اوليه و خودامدادي به روستاييان است. اعتقاد ما اين است كه هر خانه بايد يك امدادگر داشته باشد. به همين دليل بهداشت محيط و بهداشت خانواده و نيز كمكهاي اوليه از سرفصلهايي است كه در اين سفرها تلاش ميكنيم به روستاييان آموزش دهيم تا در مواقع ضروري خودشان اولين امدادگر باشند.»
********************
ستون
معرفي فوري
نادعلي مهديپور
استان: كرمان
سابقه عضويت: 20 سال
همه ما سرباز هلاليم
از همان روزهايي كه لباس سفيد پزشكي را به تن كرد، جامه سرخ هلالاحمر را هم براي خدمتگزاري به مردم مناطق محروم شهرش پوشيد. نادعلي مهديپور، پزشك 56 ساله رفسنجاني حدود 2 دهه است كه در قالب تيمهاي درماني به روستاهاي محروم استان كرمان و استانهاي همجوار سفر ميكند و علاوه بر تهيه دارو و معاينه بيماران، با كمك خيّران براي آنها سبد كالا و مواد غذايي هم تهيه ميكند.
فعاليت پزشكياش را از شهرستان انار استان كرمان آغاز كرد و از همان شهر كوچك بود كه پس از آشنايي با هلالاحمر به عضويت آن درآمد. ادامه خدمات پزشكياش به شهرستان رفسنجان رسيد و حالا كه سالهاست در اين شهر فعاليت ميكند، همه او را بهعنوان پزشكي ميشناسند كه تمام وقتش را براي خدمتگزاري به روستاييان محروم استان وقف كرده است. مهديپور چندان اهل حرف زدن از خدماتش نيست و همه آنها را وظيفه يك پزشك و داوطلب جمعيت هلالاحمر ميداند. اما وقتي حرف خدماتي ميشود كه همراه با ديگر پزشكان داوطلب جمعيت به روستاهاي محروم ارائه كرده است، ميگويد: «معاينه و درمان بيمار هميشه براي يك پزشك در اولويت است. اما گاهي رسيدگي به برخي بيماران احساس متفاوتتري دارد. بيماراني كه با وجود علم به بيماريشان به دليل ناتوانی مالي نميتوانند به پزشك مراجعه كنند. درست در همين نقطه است كه وظيقه پزشك سنگينتر ميشود. وقتي فهميدم هلالاحمر نهادي است كه يكي از مهمترين فعاليتهايش رسيدگي به بيماران كمبضاعت در مناطق محروم است، تصميم گرفتم در فعاليتهايش سهمي داشته باشم. حالا سالهاست كه همراه با ديگر پزشكان داوطلب به مناطق جنوب استان كرمان مانند شهرستان ذهكلوت و روستاهاي اطراف آن ميرويم و خدماتي مانند معاينه، كنترل فشار خون، قند خون، توزيع دارو و... را ميان روستانشينان انجام ميدهيم.» فعاليتهاي دكتر مهديپور تنها به روستاهاي محروم شهرستان رفسنجان و استان كرمان محدود نميشود، او براي مردم محروم استانهاي همجوار هم دغدغه دارد و براي حل مشكلات آنها تلاش ميكند. خودش ميگويد: «شرايط اقليمي و معيشتي هر منطقه باعث ميشود، بيماري و يا كمبودهاي خاصي داشته باشند. همراه با ديگر پزشكان داوطلب به روستاهاي محروم استان فارس و بهويژه سيستان و بلوچستان ميرويم و با بررسي مشكلات آنها سعي ميكنيم با كمك گرفتن از خيّران نيازهايشان را برطرف كنيم. بهعنوان مثال در روستاهاي جنوب كرمان و نيز روستاهاي محروم شهرستان ممسني استان فارس كه چندي پيش به آنجا سفر كرديم، فقر آهن و سوءتغذيه ميان كودكان شايعترين مشكل بود. پس از آن با كمك خيّران مواد غذايي و سبد ارزاق تهيه و توزيع كرديم تا حداقل اين مشكلات بهصورت مقطعي برطرف شود. ضمن اينكه افرادي كه داراي بيماريهاي خاص هستند تهيه دارو براي آنها غيرممكن است به مراكز درماني معرفي ميكنيم تا با همين نامه مراحل درمان را پيگيري كنند.» دكتر مهديپور علاوه عضو بسيج جامعه پزشكي هم هست و از اين طريق نيز سفرهاي بسياري به روستاهاي محروم داشته است. خودش در اينباره ميگويد: «پزشكان داوطلب هلالاحمر هميشه به دنبال فرصتي براي خدمتگزاري هستند. من هم بهعنوان يكي از اعضاي داوطلب، الگوي بسياري ميان پزشكان داوطلب هلالاحمر دارم و خودم را سرباز هلال ميدانم. به همين دليل در قالب تيمهاي بسيج جامعه پزشكي هم به روستاهاي محروم استانهايي مانند سيستان و بلوچستان سفر ميكنيم و در اين سفرهاست كه توفيق بيشتري براي خدمتگزاري نصيبمان ميشود.»