روایتی از دانشجوی پزشکی نوعدوست
با توجه به آمار زیاد حوادث طبیعی مانند سیل، زلزله، رانش زمین
و حوادثی با منشأ انسانی مانند آتشسوزی و تصادفات جادهای نمیتوان ادعا کرد کسی
به اهمیت امدادرسانی واقف نیست.بزرگترین سازمان امداد و نجات کشور که همان جمعیت هلال احمر
است بهعنوان یک نهاد معتمد برای مردم در حوادث اخیر کشور خدمترسانی خالصانه خود
را به خوبی ثابت کرده است. زمانی که اتفاقی رخ میدهد و ما سردرگم و نگران نمیدانیم
که چه واکنشی باید انجام دهیم، با دیدن افرادی که لباس امداد به تن دارند، اندکی
آرام شده و پس از خدا چشم امیدمان به آنهاست؛ افرادی که برای حضور در مواقع
بحرانی آموزش دیدهاند و بیچون و چرا مدیریت امور را به آنها میسپاریم. گاهی با
خودمان فکر میکنیم چگونه انسانهایی هستند که جانشان را کف دستشان میگذارند و
نجات دیگران را در اولویت زندگی خود قرار میدهند. همسر یا مادر این افراد چگونه
هر روز عزیزشان را راهی محیط کار میکنند، در حالی که میدانند به قصد روبهروشدن
با خطر، منزل را ترک میکند؟ یکی از این غیورمردان جمعیت هلالاحمر روحا... غلامی
است که ساکن بولوار نماز در محله سرافراز بوده و مربی هلال احمر و از اعضای
فرماندهی و عملیات اضطراری 112 است.
متخصص هم بشوم باز هم امدادگر میمانم
روحا... 29ساله دانشجوی رشته پزشکی است و برخلاف بسیاری از همصنفان
خود که به دنبال پیشرفت اقتصادی و اجتماعی هستند، نجات جان انسانها و یاریرساندن
به دیگران را اولویت زندگی خود قرار داده است. او 8سال است که به این جمعیت پیوسته
و در حال حاضر از مربیان هلال احمر است. او که دو سال اول را در هلالاحمر گناباد
و سپس در مشهد فعالیت کرده از حال و هوای ورودش به این سازمان این گونه میگوید:«
از دوران نوجوانی دوست داشتم به دیگران کمک کنم اما اینکه چطور در این مسیر قرار
بگیرم برایم نامعلوم بود. با توجه به همین روحیه رشته پزشکی را برای تحصیل انتخاب
کردم تا بتوانم به جسم انسانها کمک کنم اما برای من التیامبخشیدن به روح انسانهای
دردمند مهمتر از جسم آنها بود به همین دلیل داوطلبانه به جمعیت هلال احمر پیوستم
تا بتوانم به مردمی کمک کنم که در بحران حوادث گرفتار شدهاند و به عبارتی دست
یاریرسان خدا در هنگام گرفتاریشان باشم. تصمیم دارم حتی پس از طی درجات بالاتر
پزشکی و کسب تخصص باز هم در هلال احمر به مردم آسیبدیده خدمت کنم و در حوادث
مختلف به یاری مردم بشتابم.
انساندوستی مادر تسلیبخش نگرانیهای اوست
روحا... غلامی به همراه مادرش در بولوار نماز زندگی میکند.
او از دعاهای هر روز مادر هنگام بدرقه میگوید و افتخار به شغل فرزندش. او هم
مانند همه پسرها حال دل مادرش را درک میکند و میگوید: « حضور من در هلال احمر به
اندازه کافی برای خانواده استرس و نگرانی به همراه دارد، به همین دلیل سعی میکنم
هیچ وقت از خاطرات و اتفاقات بد و ناگوار برای مادرم چیزی نگویم تا دلشورهاش
بیشتر نشود اما چه بگویم از ذوق مادرم وقتی که از نجات انسانها برایش تعریف میکنم.
به قدری خوشحال میشود که نمیتوانم حال خوبش را وصف کنم. انگار قهرمان زندگیاش
روبهرویش نشسته است و از شنیدن وقایع هم خسته نمیشود.»
روحا... که میداند مادرش هنوز هم مانند روز اول نگران است و
هر روز صبح برایش دعا میخواند، ادامه میدهد:« از همان ابتدا که به مادرم گفتم
تصمیم دارم به هلال اهمر بپیوندم با وجود اینکه از خطرات این حرفه اطلاع داشت اما
بهدلیل انساندوستیای که در وجود او موج میزند، مخالفتی نکرد و همیشه همراه من
بود.»
او کمی تأمل میکند، آهی میکشد و سپس ادامه میدهد: « دلیل
دیگری که مادرم با سختی کارم کنار میآید، فوت پدرم است. چند سال پیش در اثر حمله
قلبی پدرم را از دست دادم. دیر رسیدن اورژانس به محل حادثه و آموزشنداشتن مردمی
که در صحنه حضور داشتند، منجر به فوت او شد و این اتفاق برای ما خیلی دردناک بود.
نکته ناراحتکننده اینکه مردم حاضر در صحنه حتی آموزش ابتدایی برای انجام کمکهای
اولیه و احیای قلبیتنفسی را نداشتند. مادرم بر این باور است که اگر یک نفر در
زمینه کمکهای اولیه آموزش دیده بود، شاید فوت پدرم رقم نمیخورد. به همین دلیل من
هم تمام توانم را برای آموزش مردم و نجات جان انسانها قرار دادم و مادرم هم در
این راه مشوق اصلی من بوده است.»
امدادگر باید مدیریت لحظهای داشته باشد
به اعتقاد غلامی یک امدادگر باید قدرت تصمیمگیری خوبی داشته
باشد تا در مواقع بحرانی بتواند مدیریت اقتضایی داشته و بر مبنای شرایط بهترین
تصمیم را بگیرد. او با لبخندی رضایتبخش برایمان از احیای قلبیتنفسی یک انسان
تعریف میکند. از تصمیمگیری در لحظه میگوید و بیان میکند: «یک روز که در پایگاه
بودیم یک مورد اورژانسی از احیای قلبیتنفسی پیش آمد و من که در آن شرایط باید
بهترین تصمیم را میگرفتم، یکی از نیروها را برای انجام هماهنگی فرستادم اما منتظر
دستور نماندم و عملیات را آغاز کردم تا فرد به زندگی برگشت. گاهی با خودم فکر میکنم
اگر در آن لحظه تصمیم بموقعی نمیگرفتم شاید احیایی هم انجام نمیشد.»
جادههای حادثهخیز و خاطرات تلخ هر روزه
غلامی در پایگاه جادهای آبروان در محور سرخس مشغول به خدمت
است و با اوضاع نابسامان جادهها و خودروها و بدتر از همه بیمبالاتی رانندگان
شاهد صحنههای ناگوار بسیاری است:« گاهی اوقات صحنههایی از تصادفات را میبینیم
یا اخباری را میشنویم که بهدلیل یک لجبازی بچهگانه یا کمی خوابآلودگی چندین
نفر جان خود را از دست دادهاند. با خودمان فکر میکنیم چه میشد راننده برای حفظ
جان سرنشینانش کمی گذشت میکرد.»
وقتی از نقاط حادثهخیز جادههای اطراف مشهد میپرسیم غلامی به
گردنه شریفآباد در محور نیشابور اشاره میکند که به دلیل مهگیر و برفگیربودن بسیار
حادثهخیز است؛ اما به گفته او در محور سرخس با وجود اینکه تعداد تصادفات از نظر آمار
کم است ولی نکته دردناک این است که به دلیل ترانزیتبودن جاده و وجود ماشینهای
سنگین معمولا تصادفات منجر به فوت است و افراد به ندرت جان سالم به در میبرند. او
با اندوه بسیار میگوید: « در یکی از عملیاتهای امداد هنگامی که به صحنه تصادف
رسیدیم، گمان کردیم خودرویی که با کامیون تصادف کرده است 3سرنشین دارد ولی پس از
بازکردن خودرو متوجه شدیم نفر چهارمی هم وجود دارد که تقریبا هیچ اثری از او
نمانده بود.»
او که تمام این سختیهای جسمی و فشارهای روحی را به عشق نجات حتی
یک انسان به جان خریده است، میافزاید: «برای نجات افراد دستورالعملی داریم که طبق
آن اولویت امدادسانی با کودکان، سالمندان، زنان باردار و سپس بانوان و مردان بالغ
است. در بیشتر تصادفات افراد از ما میخواهند که اول عزیزانشان را نجات دهیم و
همیشه دیگران را به خودشان ترجیح میدهند. به خاطر دارم در یکی از حوادث مرد جوانی
دست مرا گرفته بود و با گریه از من میخواست که همسرش را نجات دهم. من که سعی
داشتم او را آرام کنم، نمیتوانستم خبر فوت همسرش را به او بدهم اما با نجات جان
فرزندانش وظیفه انسانیام را انجام دادم.»
روایت رفاقت امدادگر و نجات یافته
در کنار تمام خاطرات تلخی که از حوادث ناگوار شنیدهایم وقتی
صحبت از خاطره خوب میشود، غلامی کلی حرف برای گفتن دارد. او با اشاره به اینکه
اولین شرط موفقیت یک امدادگر حفظ خونسردی است، اضافه میکند:« در بسیاری از عملیاتهای
امداد و نجات وقتی جان یک نفر را نجات میدهیم با انگیزه بسیاری به کار خود ادامه
میدهیم. یکی از بهترین خاطرات من در یکی از همین حوادث رقم خورد. 4سال قبل در یک
سانحه رانندگی که در کیلومتر70 محور مشهد به نیشابور اتفاق افتاده بود، پسر 17ساله
به همراه مادرش مصدوم شده بودند. به همراه گروه امداد به محل حادثه رفتیم و آنها
را نجات دادیم. او که در همان روز به امدادرسانی علاقهمند شد، مدتها با من در
تماس بود و پس از بهبودی در کلاسهای هلال احمر شرکت کرد و خود من به عنوان مربی
آموزشهای لازم را به او ارائه دادم. در حال حاضر ما با هم همکار هستیم و بهترین
دوست من همان فرد نجاتیافتهای است که اکنون یک امدادگر محسوب میشود و در عملیات
مرا همراهی میکند.»
غلامی معتقد است که رفاقت بین امدادگران بینظیر است زیرا آنها
در هنگام خطر و در مواقع سخت باید هوای همدیگر را داشته باشند و در بسیاری از لحظهها
برای انجام عملیات دشوار حاضرند به جای دوستان خود نیز پیشقدم شوند و خطر را به
جان بخرند. او به جانفشانیهای سیدعلی حسینی، نجاتگر فقید کوهستان مشهد، اشاره
کرده و تأکید میکند که باید یاد و خاطره این قهرمانان همیشه در دل مردم زنده
بماند.
سیل مهربانی مردم شگفتیآفرین است
غلامی که در حوادث سیل و زلزله اخیر مشهد هم بهعنوان امدادگر
و پشتیبان حضور داشته است، اظهار میکند: «برای حوادثی که در استان ما رخ میدهد
بهصورت امدادگر و حوادث استانهای دیگر را به صورت پشتیبانی حمایت میکنم. مثلا
در زلزله دو سال قبل مشهد که منطقه رضویه دچار تخریب شد، من بیش از یک ماه را در
روستاهای سفیدسنگ و کوه سفید مشغول امدادرسانی بودم. امداد در روزهای اول شامل
نجات هم هست اما در روزهای بعد شامل اسکان اضطراری و توزیع اقلام است که در مناطق
زلزلهزده رضویه با توجه به وسعت منطقه مدت زمان طولانی صرف شد. در سیل اخیر هم ما
در بخش پشتیبانی شاهد نوعدوستی مردم عزیزمان بودیم. مردم با اعتمادی که به هلال
احمر داشتند مبالغ زیادی را کمک کردند. بهعنوان مثال برای سیل امسال یک نفر مبلغ
30میلیون تومان به حساب هلالاحمر کارت کشید و فرد دیگری که معلوم بود بضاعت مالی
کمی هم دارد، تعداد 20پتو هدیه کرد. به تجربه شاهد بودهایم در مواقعی که تعدادی
از هموطنانمان نیاز به کمک دارند سیل مهربان مردم بسیار شگفتیآفرین و تقدیرشدنی
است. برای من جالب است که در سیل امسال حتی بعضی اتباع خارجی مانند عراقیها هم
مبالغ درخور توجهی را کمک کردند. بعضی نیروهای هلال احمر نیز علاوهبر حضور در محل
حادثه مبلغ نقدی هم کمک میکنند. من به مردمی که میخواهند از طریق هلال احمر به
مناطق حادثهدیده کمک کنند، توصیه میکنم به جای اقلام و کالا مانند آب و کنسرو
مبلغ نقدی کمک کنند زیرا حمل و نقل این اقلام نیز هزینهبر است. از دیگر مواردی که
مردم باید در مواقع بحران و حادثه به آن توجه کنند، این است که با حفظ خونسردی با
شماره۱۱۲ جمعیت هلال احمر تماس بگیرند و از مشغولکردن این شماره در
موارد غیرضروری بهطور جدی اجتناب کنند.»