آنچه در مدیریت بحران زلزله سیسخت رخ داد، باعث شد که نگرانیها نسبت به شرایط تهران پس از زلزله احتمالی بیشتر از قبل شود. اصلیترین مشکلی که در مدیریت بحران پس از زلزله رخ داد، مربوط به توزیع چادرها بود؛ مردم به سولههای مدیریت بحران نمیرفتند و نسبت به نبود چادر انتقاد میکردند....
آنچه در مدیریت بحران
زلزله سیسخت رخ داد، باعث شد که نگرانیها نسبت به شرایط تهران پس از زلزله احتمالی
بیشتر از قبل شود.
دو هفته از زلزله در
شهرستان سیسخت، استان کهگیلویه و بویراحمد، میگذرد. این زلزله کوچک با بزرگی ۵.۶
ریشتر شهرستان سیسخت با ۱۵ هزار نفر جمعیت را با موجی از مشکلات مواجه کرد.
اصلیترین مشکلی که
در مدیریت بحران پس از زلزله رخ داد، مربوط به توزیع چادرها بود؛ مردم به سولههای
مدیریت بحران نمیرفتند و نسبت به نبود چادر انتقاد میکردند.
اگرچه مسئولان هلال
احمر بر این باور بودند که این مشکل چندان اساسی هم نبوده؛ محمدحسن قوسیان مقدم، دبیرکل
هلال احمر، در این رابطه به خبرآنلاین میگوید: «در شهر ما واقعا خانه تخریب شده زیادی
نمیدیدیم و از ۱۰ خانه یک خانه آسیب دیده بود. در محلهها هم هیچ کسی ندیدیم و همه
در خانهها بودند. مردم چادر گرفته بودند، اما چادر نزده بودند. صبح روز بعد، به بازدید
خانههای مردم رفتیم، اتفاقا آنجا هم مردم نسبت به نبود چادر اعتراض میکردند ولی مثلا
در داخل خانه یکی از همین معترضان دیدیم چادر هلال احمر در راهرو خانه است. در خانه
دیگری هم دیدیم مردم چادر را در حیاط خانه زده بودند و از ترس در آنجا زندگی میکردند.
با این وجود ما آن شب هم چادر پخش کردیم و در مجموع ۲۸۰۰ چادر توزیع شد.»
با وجود این، تجربه
مدیریت بحران این زلزله کوچک باعث شده که نگرانیها و سوالات نسبت به شرایط پایتخت
پس از زلزله احتمالی آن چند برابر شوند. سالهاست که کارشناسان از احتمال وقوع یک زلزله
۷ریشتری در تهران هشدار دادهاند.
قوسیان میگوید: «دعا
میکنیم که زلزله نیاید، اما راه فراری از زلزله تهران نیست و باید آماده شویم. الان
نسبت به زمان زلزله بم آمادگی بیشتری داریم. در سیسخت بعد از زلزله به طور خودکار
استانهای معین ما معلوم شدند. اما تهران با سیسخت اصلا قابل مقایسه نیست. فرض کنید
در تهران زلزله بیاید، واقعا چه کاری میتوانیم انجام بدهیم؟ استانهای معین مناطق
۲۲ گانه تهران معلوم است اما وضعیت به این سادگیها نیست. در یک زلزله قوی با ریزش
دیوارهها خیابانها بسته میشود. مثلا فرض کنید بعد از زلزله از جنوب بخواهید به میدان
انقلاب برسید، میدانید این کار چند روز طول میکشد؟ مگر چند میلیون نیرو میخواهیم
وارد کنیم؟»
مشروح گفتوگو محمدحسن
قوسیان با خبرآنلاین در کافهخبر را اینجا بخوانید:
آقای قوسیان، یک توضیحی
از آخرین وضعیت مناطق زلزلهزده سیسخت میدهید؟ شرایط زلزلهزدگان چطور است؟
بعد از سیسخت به عنوان
سخنگوی هلال احمر خیلی حرف زدم، اما هیچوقت ماجرا کامل گفته نشد. به همین دلیل قصد
دارم از ابتدا شرایط را باز کنم. چهارشنبه ساعت ۱۰:۰۵ شب که زلزله اتفاق افتاد برای
بازدید به استان فارس رفته بودم و در جمعیت هلال احمر شیراز بودم که پیامک رسید زلزله
رخ داده است. همانجا با سیستم آنلاین هلالاحمر همه مدیران به شکل تصویری ارتباط برقرار
کردیم و ساعت ۱۰:۳۰ با استانهای هم مرز کهگیلویه و بویراحمد ارتباط گرفتیم. معاون
امداد در استان همان موقع به سیسخت رفت و حدود یک ساعت بعد متوجه شدیم ۲۶ روستای اصفهان
و ۱۲۰ روستای کهگیلویه تحت تاثیر زلزله قرار گرفتند، ما خیلی نگران بودیم.
به همین دلیل در اولین
کار انبارها را چک کردیم و همان ساعت به استان فارس و اصفهان دستور دادیم که از انبارهای
نزدیکترین شهرها کامیونها بارگیری کرده و آماده شوند. بعد استان اصفهان اعلام کرد
که در ۲۶ استان تخریب نداشتند، در نتیجه همه تمرکز به سمت سیسخت رفت و قرار شد که
چادرها را آنجا خالی کنیم.
در سیسخت آقای استاندار
اعلام کردند که بخاطر بارندگی اردوگاه اسکان اضطراری راه بیفتد و به همین دلیل به دو
سالن بزرگ به ما دادند و همان شب چادرهای امدادی را نصب کردیم، با این وجود هیچکسی
مراجعه نکرد؛ علتش هم این بود که شهرها تخریب نشده بود. این اولین بار در تاریخ زلزلهها
در ایران بود که شب زلزله دو اردوگاه اسکان اضطراری آماده داشتیم. محمولهها هم از
اصفهان، شیراز و یاسوج همان شب تخلیه شد و ما همان شب بیش از هزار چادر برای توزیع
در سیسخت داشتیم. بنابراین از صبح روز زلزله آماده اسکان اضطراری بودیم.
اما با وجود این آمادگی،
دیدیم که اسکان مردم با مشکلات زیادی روبرو شد. علت این ماجرا چیست؟
جمعیت هلال احمر تصمیم
گرفت برای توزیع چادرها دفترچه صادر کند و شماره ملی افراد را ثبت کند. اما مخالفت
کردند و گفتند مردم صف بکشند این هم بخاطر شرایط کرونا شدنی نبود. در نتیجه شهر را
به ۹ منطقه تبدیل کردند تا چادرها خانه به خانه توزیع شوند و تا غروب روز پنجشنبه هزار
چادر تقسیم شد. من همان زمان به شکل زمینی در مسیر برفی به سیسخت رفتم، آنجا دیدم
آسمان صاف بود و هم اینکه آن چنان سرد نبود.
ما در شهر واقعا خانه
تخریب شده زیادی نمیدیدیم و از ۱۰ خانه یک خانه آسیب دیده بود. در محلهها هم هیچ
کسی ندیدیم و همه در خانهها بودند. مردم چادر گرفته بودند، اما چادر نزده بودند. صبح
روز بعد، به بازدید خانههای مردم رفتیم، اتفاقا آنجا هم مردم نسبت به نبود چادر اعتراض
میکردند ولی مثلا در داخل خانه یکی از همین معترضان دیدیم چادر هلال احمر در راهرو
خانه است.
در خانه دیگری هم دیدیم
مردم چادر را در حیاط خانه زده بودند و از ترس در آنجا زندگی میکردند. با این وجود
ما آن شب هم چادر پخش کردیم و در مجموع ۲۸۰۰چادر توزیع شد.
پس چرا میدیدیم که
برخی مردم نسبت به نبود چادر اعتراض میکردند؟
ببینید برخی که قطعا
اهالی سیسخت نبودند مشکلاتی ایجاد کردند، بالاخره اگر پنج چادر به کسی برسد ۲۰ میلیون
تومان پول در میآورد.
آقای قوسیان این ماجرای
چادر اتفاقی است که در همه بحرانها تکرار میشود. سوال اصلی این است که چرا نمیتوان
به آنهایی که میترسند در اردوگاهها اسکان داد و نه چادرها،
تا دیگر چنین مسائلی به وجود نیاید؟
برای مدیریت یک بحران
ما تجربیات زیادی داریم که بزرگترین تجربه ما مربوط به زلزله بم است. در این حادثه
هم در ابتدا اردوگاههای ما جواب نداد و در هفته اول کسی از وسایل و زندگی خودش دل
نمیکند. طبیعی است که در هفتههای اول کسی چنین کاری انجام نمیدهد، مگر اینکه مطمئن
باشد که یک امنیت ۱۰۰ درصدی وجود دارد و دزدی نمیشود.
ما تجربه جواب ندادن
اردوگاهها را داریم، با این حال با درخواست ستاد مدیریت بحران آنها را ساختیم. اینجا
به طور اسثتنا خانهها هم خراب نشده بود و به همین دلیل کسی به اردوگاه نیامد. مگر
این که در مدیریت بحران به جمعبندی برسیم که فقط به مردم در اردوگاهها خدمات میدهیم.
باید ببینیم یک مدیریت عقلانی باید انجام بشود و یا یک مدیریت احساسی، در مدیریت عقلانی
باید به تعداد افراد فقط یک چادر بدهیم اما در شرایط احساسی ممکن است که به یک نفر
پنج چادر برسد.
از سویی مدیریت کار
دست یک دستگاه نیست، در آنجا استاندار فرماندار ارشد است و بخاطر همین ما میبینیم
یک تجربه چند بار تکرار میشود.
شما اتفاقا اشاره کردید
که حل برخی چالشها مثل ایجاد حس امنیت، شاید منجر به حضور مردم در چادرها بشود. چرا
پس از سالها زلزله بم هنوز این اتفاقات تکرار میشوند؟
در زلزله بم آیین نامه
مدیریت بحران نداشتیم، اما الان داریم. پس این طور نیست که چیزی یاد نگرفته باشیم.
ما از آن زمان یک سازمان مدیریت بحران تشکیل دادیم و نسبت به بم چند قدم جلوتر هستیم.
اما درباره تجربه عملی همچنان مشکلاتی هست و خودشان الان میگویند کاش برای توزیع چادر
از دفترچه استفاده میشد. ساعت اول گفتیم میخواهیم دفترچه توزیع کنیم اما قبول نکردند.
دقیقا چرا نسبت به همین
موضوع ساده نباید از قبل تصمیمگیری انجام شده باشد؟ مخصوصا در شرایط کرونا این تصمیم
مهمتر می شود.
ببینید ما امسال چندین
مانور برگزار کردیم و در آخرین مانور در اسلامشهر پیشنهاد کردیم که سازمان مدیریت
بحران کشور هم باید این کار را انجام بدهد تا وظایف همه دستگاهها معلوم شود، ما بخاطر
این مانورها آمادگی لازم را داشتیم، اگر این طور نبود نمیتوانستیم در شب اول حادثه
هزار چادر منتقل کنیم.
عملیات به این سنگینی
دیده نمیشود اما مسائل در توزیع خودش را نشان میدهد. در توزیع هم مشکل این است که
فردی به هر دلیلی فکر میکند که باید دو چادر بگیرد. یا اصلا آن فرد از مناطق زلزلهزده
نیست، میآید جلوی چهار دوربین سروکله میزند و میگوید چادر نیست.
این همه چادر توزیع
کردیم، اما تا پس لرزه ۴.۵ ریشتری کسی از آنها استفاده نمیکرد و الان براساس آخرین
گزارشها شهر پر از چادر است.
شاید مشکل اصلی در خود
وجود چادر برای مدیریت بحران باشد؛ فکر نمیکنید وقتش رسیده که در اسکان اضطراری از
سولهها و اردوگاهها جای چادر استفاده شود؟
در زلزله کرمانشاه،
جریانی از کانکس راه افتاد. اما مشکل ما در ایران این است که تعداد روستاها بسیار زیاد
است و معمولا تلفات زلزلهها در روستاها خیلی زیاد است، البته در این زلزله سیسخت
روستاها اصلا تکان نخورده بودند.
از سمت دیگر از نظر
فرهنگی هم مشکلاتی هست و حتی آنهایی که آسیب ندیدند حس میکنند باید کمک بگیرند. این
در حالی است که ما برای این زلزله یک ریال هم استمداد منتشر نکردیم. در زلزله آخر ترکیه،
ما خواستیم کمکهای آنها برای سیل گلستان را جبران کنیم، اما آنها اصلا اجازه ندادند
و گفتند حادثه در حدی نیست که کمک بینالمللی بگیرند.
بعد به ما فشار میآورند
که شماره کارت اعلام کنیم، بخاطر همین یک عده مردم عادی خودشان کمک عادی جمع کرده و
پخش کردند و مشکلاتی مثل پخش غذاهای کپک زده هم به وجود آمد.
اتفاقا بعد از زلزله
کرمانشاه فضایی در حال به وجود آمدن بود که همه کمکهای مالی به حساب هلال احمر ریخته
شود. بعد در یک سال گذشته یک سری مسائل قضایی برای مدیران سابق هلال احمر ایجاد شد
که شاید ارتباطی به کار هلال احمر هم نداشته باشد. فکر میکنید این موضوع چقدر روی
اعتماد عمومی مردم نسبت به هلال احمر به وجود میآورد؟
اتفاقاتی که رخ داد
برای فرد بود و نه هلال احمر، اکثر پروندهها هم برای زمانی بود که آن فرد در دانشگاه
شهید بهشتی بود. از ابتدای امسال تاحالا در بحث کرونا مردم به شکل میلیاردی کمک کردند
و هلال احمر هم آنقدر مقید است که این هزینه را صرفا خرج کرونا کرد.
در همین زلزله اخیر
هم بعد از اصرارهای فراوان ما به طور استانی شماره کارت اعلام کردیم و تا روز سوم حدود
۴۰۰میلیون تومان جمعآوری شد و قرار شد در همان استان هزینه شود. البته حادثه سیسخت
یک حادثه ملی نبود.
جناب قوسیان فرض کنید
که یک حادثه ملی مثل زلزله سرپل ذهاب رخ بدهد، چقدر باید دوباره شاهد سیل کمکهای مردمی
به سلبریتیها باشیم؟
یکی از دلایل عدم استمداد
ما همین بود. اول باید ببینیم نیاز مردم یک منطقه چیست. مثلا اگر به منطقهای چادر
به تعداد کافی برده باشیم اگر فرد دیگری باز هم چادر ببرد چه میشود؟ چادرها به کسانی
میرسد که داشتند. اگر فراخوان میدادیم ده نفر دیگر هم این کار را میکردند و این
اتفاق رخ میداد.
هلالاحمر اگر احساس
میکرد توان کمکرسانی ندارد حتما استمدادی منتشر میکرد. ما چند برابر چادری که پخش
کردیم هنوز موجود داریم. همین ابتدای امسال که انبارهایمان دچار مشکل شد، مصاحبه کردیم
و گفتیم.
این زلزله سیسخت با
همین قدرت ناچیزش این همه حواشی داشت، درباره زلزله احتمالی تهران شرایط به چه شکل
میشود؟
دعا میکنیم که زلزله
نیاید، اما راه فراری از زلزله تهران نیست و باید آماده بشویم، الان نسبت به زمان زلزله
بم آمادگی بیشتری داریم. در سیسخت بعد از زلزله به طور خودکار استانهای معین ما معلوم
شدند. اما تهران با سیسخت اصلا قابل مقایسه نیست.
فرض کنید در تهران زلزله
بیاید، واقعا چه کاری میتوانیم انجام بدهیم؟ استانهای معین مناطق ۲۲ گانه تهران معلوم
است اما وضعیت به این سادگیها نیست. در یک زلزله قوی با ریزش دیوارهها خیابانها
بسته میشود، مثلا فرض کنید بعد از زلزله از جنوب شهر بخواهید به میدان انقلاب برسید،
میدانید این کار چند روز طول میکشد؟ مگر چند میلیون نیرو میخواهیم وارد کنیم؟
به همین دلیل تهران
وضعیت خاصی دارد، در اوایل دهه ۸۰ چند پایگاه بزرگ اقماری در تهران تهیه کردیم، اما
این تعداد جوابگو نیست. به همین دلیل این که بگوییم ۱۰۰ درصد آمادگی داریم، اصلا امکانپذیر
نیست.
قطعا شما در هلالاحمر
برای زلزله تهران چند سناریو در نظر گرفتهاید، این سناریوها برچه اساس است؟
ببینید چون هلال احمر
همیشه در همه حوادث خودجوش در صف اول است، همه فکر میکنند که ما مسئول همه چیز هستیم،
اما در کشور یک ستاد مدیریت بحران زیر نظر وزارت کشور وجود دارد و یکی از اعضای آن ما هستیم. وظیفه ما امداد ونجات و اسکان
اضطراری است. سناریوی ما باید، سناریوی مدیریت بحران کشور باشد. در آن حادثه بزرگ از
هلال احمر به تنهایی کاری ساخته نیست.
به جز زلزله حادثه مرگباری
که جدیدا با آن بارها روبرو شدیم سیل است، علت این ماجرا را چه میدانید؟
سیل و تغییراقلیم یک
مسئله اجتناب ناپذیر است، سیل میآید چون مسیلها را مسدود میکنیم و مسئله پیچیدهای
نیست. جایی که مسیل است یعنی روزی از آن سیل عبور کرده است، حالا وقتی در حاشیه آن
ساختوساز میکنیم، باید آماده وقوع این نوع حوادث هم باشیم، پیشگیری هم در اینجا کار
سختی نیست.
اما وقتی فروش مسیل
و بستر رودخانهها قانونی است، چه کار میتوانیم انجام بدهیم؟
دو نفر اینجا مقصرند؛
خریدار و فروشنده. فردی در مسیل ملکی میخرد بعد سیل آن را خراب میکند و منجر به نارضایتی
او میشود. در حالی که خود فرد نباید چنین کاری انجام میداد. به راحتی میشود فهمید
که کدام مناطق در خطر سیل هستند. یا باید از قبل پیشگیری کنیم و یا باید صبر کنیم و
بعد از وقوع حادثه واکنش نشان بدهیم.
برای امسال خطر سیل
وجود دارد؟
ببینید از نظر بحث هواشناسی،
همیشه میتوان خطر سیل را تا حدی پیشبینی کرد. اما من میخواهم فراتر از آن صحبت کنم؛
اگر فردی بخواهد در یک منطقه سیلخیز خانه بسازد باید اندازه طبقه همکف آن فقط ستون
بگذارد و بعد بالاتر خانه ساخته میشود.
همه این کارها راهکار
دارند، البته الان نسبت به قبل شرایط بهتر شده است. قبلا هر موقع سیل میآمد به اندازه
زلزله قربانی داشتیم. سدهای زیادی که بعد از انقلاب ساخته شدند جلوی این حوادث را گرفتند.
اما من فکر میکنم که همین حوادث هم قابل پیشگیری هستند، اگرچه قدم بعدی امداد رسانی
است.
اما یکی از مرگبارترین
تجربههای سیل در کشور به فروردین ۹۸ برمیگردد، اگر آن اتفاق تکرار شود وضعیت فرق
میکند؟
وظایف ما در مدیریت
بحران اسکان اضطراری و توزیع مواد غذایی است، وقتی که در منطقهای سیل میآید جایی
برای نصب چادرمان نیست چون همه جا پر از آب است. گاهی وقتها وضعیت به زیرساخت شهر
ربط دارد و هلال احمر در این رابطه هیچکاری نمیتواند انجام بدهد.
تنها کاری که از ما
برمیآید، استفاده از قایق جای وانت است و موادغذایی را پخش میکنیم. مدیریت بحران
کشور متولی این کار است. ما تنها کار متفاوتمان استفاده از قایقهاست.
اما در همین بحث امداد
و نجات هم مشکل تکراری وجود دارد، این که خسارتدیدهها به اردوگاهها و سولهها نمیروند،
علت چیست؟
بحث فرهنگی است، علاقهای
که آن فرد به زندگیش دارد و دل کندن از آن کار را سخت میکند. در بحث آموزش همیشه میگوییم
افراد باید کیفی حامل مدارک اصلیشان داشته باشند که همین را از خانه خارج کنند. آموزش
این جزییات باعث میشود که مردم تصمیمات بهتری بگیرند.
اتفاقا امسال کارشناسان
زیادی معتقد بودند که هلال احمر برنامههای آموزشی کمتری گذاشته است، تایید میکنید؟
آموزش آنلاین و بستر
آن که موجود است، اما در برخی دیگر از بسترها مشکل داریم. اگر صداوسیما به ما فضا داد
و استفاده نکردیم این انتقاد درست است. بخاطر کرونا ما اجتماع نداریم، در بستر آنلاین
همه چیز هست، اما شاید کسی به اینترنت دسترسی نداشته باشد، چه اشکالی دارد روزی یک
تا ۲ ساعت در تلویزیون صرف آموزش بشود؟ اما اگر بگویند چند میلیارد تومان باید به آنها
پول بدهیم تا این کار انجام بدهند، ما توان مالی این کار را نداریم.
صداوسیما واقعا از شما
چنین درخواستی داشته است؟
ما چند بار گفتیم که
پوشش خبری ما خیلی ضعیف است، مثلا جای سوال دارد که چرا صداوسیما درباره چادر اصلا
با آنهایی که چادر گرفتهاند صحبت نمیکند، من چندین ویدیو از اهالی سیسخت دریافت
کردم که تشکر کنند. بعد در جواب برخی از دوستان میگفتند که باید مبالغی را در حساب
صداوسیما میریختیم تا مسئله شود.
ما در کار خودمان از
لحاظ مالی مشکل داریم، چطور میتوانیم برای این کار هزینه کنیم؟ من خودم از تصاویر
صداوسیما ناراحت میشوم، زاویه دوربین به شکلی است که صرفا یک خانه در حال تخریب در
منطقهای را نشان میدهد و مشخص نمیشود که ۱۰ خانه دیگر در همانجا سالم است. بعد یک
نفر را میآورند که مدعی شده اصلا چادر نیست، در حالی که اگر به نسبت مساوی با هر دو
گروه صحبت بشود، آرامش به جامعه برمیگردد.
گفتید که از لحاظ مالی
مشکل دارید، این مشکل چقدر عمیق است؟
ما منبع درآمدی نداریم
و بیشتر اعتبارتمان را از کمک دولت و مردم تامین میکنیم، به همین دلیل واقعا از مجلس
و دولت توقع داریم که کمک کنند، مخصوصا الان که در حال تنظیم بودجه هستند. هرچه انبارها
بیشتر پر بشود موقع بحران راحتتر هستیم. فرض کنید در تهران زلزله بیاید و بانکها
از بین برود، چه کار میتوانیم انجام دهیم؟ توقع داریم در بحث اعتبارات به هلال احمر
توجه بشود.
ما چند بخش سنگین داریم
که در بودجه ریالی برای آن در نظر نمیگیرند؛ ما ۵۶۰ پایگاه امداد جادهای داریم که
هزینه دارد، اما ردیفی برای آن وجود ندارد. یک ناوگان هلیکوپتری داریم که خیلی از عملیاتهایمان
را با کمک آن انجام میدهیم. ما یک بار از
قله کوه فردی را نجات دادیم، اما از آن فرد یک ریال پول دریافت نمیکنیم و هلیکوپتر
هزینه دارد.
یک بحث دیگر مربوط به
داروهاست که هلال احمر در توزیع آن مسئولیت دارد و امسال شاهد کمبود آن بودیم، ارزیابی
شما از این مسئله چیست؟
اکثر داروهای ما در
کشور تولید میشوند و به خودکفایی رسیدیم، یک مشکلمان این است که هرچیزی را بیش از
واقعیتش بزرگ میکنیم. مثلا ممکن است یک داروی سرطانی موجود نباشد، دارویی که شاید
۱۰ نفر به آن نیاز داشته باشند اما از نظر ما جان یک نفر هم ارزش دارد. ولی وقتی شرایط
را خیلی بزرگ میکنیم این احساس عمومی به وجود میآید که دارو نداریم.
جدا از ارزشمند بودن
جان حتی یک نفر و اهمیت نبود یک داروی خاص، امسال در انسولین هم به مشکل خوردیم. اینطور
نیست؟
ببینید چند نوع انسولین وجود دارد، ما امسال در یک
نوع قلمی که راحت مصرف میشود، کمبود داشتیم. اما تب این مسئله در جامعه میافتد که
کلا انسولین نیست، در حالی که بارها وزارت بهداشت به ما اعلام کرد صرفا در این نوع
خاص مشکل وجود دارد.
مشکل هم به هر دلیلی
میتواند به وجود بیاید، یک روز سیبزمینی و روزی دیگر پیاز نداریم. ممکن است در انتقال
بار مشکل به وجود بیاید و ۱۰ روز مسئله ایجاد شود.
یکی دیگر از حواشی دارویی
کرونا مربوط به واکسن است، بالاخره هلال احمر در بحث واردات دارو چه نقشی دارد؟
در بحث واکسن، تب جامعه
بالا رفته است در حالی که میگویند تاثیرگذاری یک واکسن ۹۰درصد است، ممکن است شما بدشانس
باشید و در ۱۰ درصد قرار بگیرید. ثانیا که راه پیشگیری فقط واکسن نیست و بهتر است که
ترجیحا یک فرد آسیبپذیر استفاده کند. شاید خیلیها اصلا احتیاجی نداشته باشند.
ما در جمعیت هلال احمر
کشور اعلام آمادگی کردیم که اگر وزارت بهداشت بخواهد میتوانیم از ظرفیتها استفاده
کنیم و شاید بتوانیم از جایی واکسن دریافت کنیم، البته به شرطی که دولت از ما بخواهد.
چنین خواستهای نشد؟
خوشبختانه خود وزارت
بهداشت شروع به خرید واکسن کرونا کرده است.
اما چند روز پیش هلال
احمر اعلام کرد که میخواهد واکسن چینی وارد کند و با تکذیبیه سریع وزارت بهداشت روبرو
شد. ماجرا چه بود؟
دو ماه قبل وزارت بهداشت
از ما هم درخواست کرد و ما با چینیها وارد مذاکره شدیم، بعد وزارت بهداشت توانست از
روسیه وارد کند و ما مذاکراتمان با چینیها به نتیجه نرسید. ما الان در دنیا ۸ میلیارد
نفر آدمیم و چندصد میلیون واکسن وجود دارد. به همین دلیل طبیعی است که هر کشوری اول
به جمعیت خودش و بعد دوستانش واکسن میدهد. مردم باید تا آن زمان تحمل کنند، اما ناگهان
یک جو نادرستی به وجود میآید و گفته میشود در کشوری ۵ هزار دوز واکسن تزریق شده است.
احتمالا آنها به شاهزادهها
واکسن تزریق کردهاند، ما که در کشور شاهزاده نداریم. ما ۸۰میلیون نفر جمعیت داریم
و همه مثل هم هستیم، آنها به شاه زادهها و مسئولانشان واکسن تزریق میکنند اما اینجا
کادر درمان در اولویت هستند.
البته تجربه واکسن آنفلوآنزا
در ایران و اولویت دادن نمایندهها موضوع دیگری را نشان میدهد، فکر میکنید در مورد
کرونا این طور نباشد؟
شما آنفلوآنزا هم بگیرید
نهایتا چهار روز مریض میشوید، اما کرونا خطر مرگ دارد. ضمن این که واکسن آنفلوآنزا
را هم خود نمایندگان مجلس قبول نکردند. گاهی بزرگ کردن یک مسئله به طور آگاهانه یا
ناآگاهانه منجر به سیاهنمایی میشود. من در مهرماه کرونای وحشتناکی گرفتم، دبیرکل
هلال احمر هم هستم. اگر شرایط این طور بود نباید واکسن میزدم؟ ما میخواهیم با ما
مثل باقی مردم برخورد بشود.
راه حل اصلی تزریق
۲۰ تا ۳۰میلیون دوز واکسن است، رسانهها این نقطه قوت ما را اصلا نشان نمیدهند. در
منطقه ما هیچ کشوری چنین توانایی نداشته است. این کار خودش باور عمومی را پایین میآورد.
ما صبر میکنیم و دو ماه دیگر چندین میلیون دوز واکسن کرونا در کشور داریم.