گفتگو با احمد شامی نجاتگر پایگاه امداد جاده ای صالح آباد تربت جام
سه گانه تحسین برانگیز امداد، ورزش و موسیقی
کاراته کار ، نوازنده و امدادگر !
شاید باور پذیر نباشد اما احمد شامی نجاتگر 36 ساله پایگاه امداد جاده ای تربت جام در همه این کارها دستی بر آتش دارد او که دو دختر 5 ساله و 6 ماهه دارد از خاطرات و تجربیاتش با ما می گوید و معتقد است که موسیقی ، امداد و ورزش نه تنها از هم جدا نیستند که مکمل یکدیگر نیز هستند .
از چه زمانی و با چه انگیزه ای وارد جمعیت هلال احمر شدید؟
با توجه به اینکه معتقدی امدادگری از صفات انبیاست از همان دورانی که محصل بودم در جمعیت هلال احمر مدرسه حضور داشتم و در دوران دانشجویی هم در خدمت هلال احمر و سازمان جوانان بودم . از سال 78 که 21 ساله بودم این حضور جدی تر شد ، گروه موسیقی داشتیم و برای هلال احمر برنامه اجرا می کردیم.
درباره این گروه موسیقی بیشتر توضیح می دهید؟ خودتان چه سازی مینوازید؟
من از کودکی در محیط خانه با موسیقی آشنا شدم و بعد هم در دوره متوسطه با گروههای مختلف دانش آموزی می نواختم و مدرسه هم که تمام شد با گروه هلال احمر همکاری دارم . من ساز دوتار که ساز محلی خراسان است را می نوازم . گروه موسیقی هم که در آن هستم گروه موسیقی مقامی ژنده یل است که تا به حال در جشنواره ها و همایشهای مختلفی شرکت کرده ایم چه برنامه های وابسته به هلال احمر و چه برنامه های متفرقه . اسفند 91 به مناسبت نوروز برنامه ای اجرا کردیم که از شبکه یک سیما و شبکه خراسان هم به طور مستقیم پخش شد . برنامه های آینده مان هم یکی جشنواره بسیج است که در بهمن ماه در تهران برگزار خواهد شد که گروه در حال آماده کردن خودشان برای جشنواره هستند . همچنین جشنواره دیگری در اسفند ماه در سردشت برگزار می شود که در آن هم به امید خدا شرکت خواهیم کرد.
کار موسیقی منافاتی با کار در پایگاه امداد جاده ای و نجات مصدومان ندارد؟
اتفاقاً من ورزش کاراته هم انجام می دهم و همین دو سه هفته پیش به ماسبقات کشوری در تهران برگزار شد مقام دوم را کسب کردم و ان شاء اله اردیبهشت سال آینده عازم ژاپن هستم برای مسابقاتی به نام جام دوستی . و همه به من می گویند کاراته ، موسیقی و کار در هلال احمر منافاتی با هم دارد یا نه ؟ من هم می گویم این در قدمت و تاریخ خود ایران ریشه دارد مردمان ما با یک دست ساز می زدند و با دست دیگر تفنگ می گرفتند یعنی هم جنگاور بودند هم موسیقی دان .من هم مانند پیشینیانم هستم. حضور در تصادفات و حادثه ها من را ناراحت نمی کند تنها در صورتی ناراحت می شوم که سر حادثه ای برویم و کاری از دستمان برنیاید و وقتی از خودم راضی هستم که بتوانم کمکی کنم .
درباره پایگاه امدادجاده ای که در آن مشغول به کار هستید و تصادفاتی که در آن رخ می دهد بگویید؟
من از ده سال پیش که هنوز پایگاه ثابت نداشتیم و فقط برای عید نوروز و تابستانها پایگاه دایر می کردیم در خرم آباد مشغول به کار بودم تا حدود پنج شش سال پیش که پایگه امداد جاده ای خرم آباد تاسیس شد. تقریباً در کیلومتر 135 از مشهد به سمت تربت جام و کیلومتر 25 از خود شهرستان قرار دارد . بیشتر واژگونی خودروها در قسمت دوبانده جاده و تصادفات موتوری ها و شاخ به شاخ را در قسمت تک بانده جاده داریم که به تروماهای سر و شکستگی هم منجر می شود.
حتماً در این سالها خاطرات زیادی داشته اید ؟ چند نمونه از خاطراتتان را برای ما تعریف می کنید؟
همه کار ما خاطره است اما به طور مشخص یادم می آید که چند سال پیش سلی آمده بود و 4 جوان که برای تفریح به روستاهای اطراف تربت جام رفته بوند وقتی باران شروع به باردن می کند زیر سنگی در بستر رودخانه پناه می گیرند اما آب آنها را با خود می برد ما از آنجا فهمیدیم که موتورهایشان بالاتر از رودخانه پارک شده بود. این رودخانه به هریرود در افغانستان منتهی می شد دنبال جنازه ها گشتن خیلی تلخ بود مکان گشتن ما هم خیلی ترسناک بود ما ده روز صبح بلند می شدیم با کنسرو خرما و بطری آب به مکان حادثه می رفتیم و شب بر می گشتیم چون سیل مینهای لب مرز را جابجا کرده بود این کار بازی کردن با جان خودمان بود و از طرفی هم نیروهای خارجی افغانی را داشتیم در نهایت هم 3 جنازه پیدا شد و همین که توانستیم 3 جنازه را به دست خانواده هایشان برسانیم همین برایمان خوشایند بود . اگر هم بخواهم خاطره ای شیرین برایتان تعریف کنم می توان از همین برف سال گذشته بگویم : یک خانم در حال وضع حمل را به پایگاه ما آوردند و برف هم آنقدر زیاد بود که اصلاً نمی شد ماشینی را به حرکت درآورد ما همانجا در پایگاه تلفنی با اورژانس حرف می زدیم و راهنمایی می گرفتیم تا بچه به دنیا آمد و راهها هم باز شد و خانم را به بیمارستان رسانده
با توجه به اینکه دو دختر کوچک دارید خانواده ات از دوری شما شکایتی ندارند؟
من از همسرم تشکر می کنم که همیشه از من حمایت کرده زمانی که شیفت باشم ناراحتم که از او دورم و او هم دلتنگ می شود امام هیچگاه شکایتی نکرده و با این موضوع کنار آمده است به هر حال این دینی به گردن ماست که به دیگران کمک کنیم. من حتی اگر خودم در شهر یا جاده باشم و اتفاقی بیفتد کمک می کنم نمی گذارم کسی مصدوم را جابجا کند تا آمبولانس برسد. همین اردیبهشت امسال ما با گروه موسیقی عازم مشهد بودیم برای اجرا در بین راه موتوری با ماشینی تصادف کرده بود ما که وسیله هم داشتیم همه کارها را انجام دادیم و باندپیچی کردیم تا آمبولانس برسو و مصدوم را فقط منتقل کند .
پیشنهاد شما برای بهتر شدن امداد و نجات در کشور چیست؟
بچه های هلال احمر بچه های با روحیه ای هستم من خودم از آنها روحیه می گیرم دخترم در تلویزیون کسی را که می بیند لباس هلال احمر پوشیده می گوید((دوست بابایی ، دوست بابایی)) علاوه بر این روحیه بالا اعضای هلال احمر نسبت به دیگر ارگانها مثلاً اورژانس فعالیت بیشتری دارد و علاوه بر تصادفات در زلزله ها – سیل ها و کوهستان هم فعال هستند ولی در حق آنها اجحاف شده با اینکه نسبت به بقیه ارگانها بیشتر کار می کنند اما کمتر مورد توجه قرار می گیرند . اگر قدر بچه ها را بیشتر بدانند استخدامشان کنند تنا راحت تر کارشان را انجام دهند بهتر است چون به هر حال امدادگر یعنی داوطلب عاشق و قدر کسانی که عاشقانه وارد این کار می شوند باید دانست.
اگر حرفی مانده که می خواهید بگویید بفرمائید؟
بعد از 22 بهمن اجرای موسیقی محلی در خود تربت جام داریم که سازمان داوطلبان هم پشتیبانی می کند و حضور برای عمومی آزاد است بچه ها مصرانه تمرین می کنند و به امید خدا اجراهای خوب موفقی داشته باشیم.