داستان جاری در مرکز توانبخشی، حکایت دست و پاهایی است که بهدنبال صاحب میگردند؛ صاحبانی که قسمتی از خودشان را بر اثر بیماریهایی مثل معلولیت، دیابت یا... جایی جا گذاشته و حالا آمدهاند که بدل آن را با خود ببرند.
برای کسی که بخشی از خودش را در بیمارستان جا میگذارد و میداند که باید با «نداشتن» در زندگی کنار بیاید، راهی نمیماند جز اینکه به اینجا بیاید. داستان جاری در مرکز توانبخشی، حکایت دست و پاهایی است که بهدنبا صاحب میگردند؛ صاحبانی که قسمتی از خودشان را بر اثر بیماریهایی مثل معلولیت ، دیابت یا... جایی جا گذاشته و حالا آمدهاند که بدل آن را با خود ببرند.
زمانه با تو نسازد، تو با زمانه بساز
مرد میانسال میپرسد: «وسیلهمان آماده شده است؟» کارشناس بهنشانه مثبت سری تکان میدهد و میگوید: «میتوانید بیایید ببرید.» قرار میشود دوباره تماس بگیرد. نوزاد از وقتی بهدنیا آمده، پاهایش بهسمت پشت چرخیده است. چند باری گچش میگیرند و یکبار عمل جراحیاش میکنند، اما کارساز نمیشود. اینبار کفشهای مخصوصی برایش سفارش دادهاند تا حالا که دو ماهش شده است، درمانش را ادامه دهند شاید وقتی بزرگتر شد، بتواند روی پاهای خودش بایستد. مرد دیگری برای تمرین آمده است. زخم پایش خوب شده و حالا وقتش رسیده است که عصا را کنار بگذارد و بهجایش از پای مصنوعی استفاده کند.« پوشیدن پا» برای ما عبارت نامانوسی است ولی برای کسانی که عضو از دست دادهاند، عبارتی آشناست.
راست بنشین
پای دستگاه ایستاده است و علامتهای آبی روی قاب پلاستیکیِ بالاتنه را سوراخ میکند. حفرهها باعث میشود بدن بیمار عرق نکند. میگوید: «اینها برای ردوبدل شدن هواست.»
قاب پلاستیکی که به آن کُرسِت ستون فقرات میگویند، مخصوص یک دختر چهاردهساله است که پشتی قوزمانند دارد.
او میگوید: «کسانی که این مشکل را دارند، وقتی برهنه میشوند، کتفشان بیرونزدگی دارد یا سینهشان از یک طرف جلو آمده است؛ مشکلی که پدر و مادرها خیلی دیر تشخیصش میدهند یا خیال میکنند با گفتن راست بنشین، درست میشود. حالا باید صاحب این وسیله 23ساعت از شبانهروز، سختی پوشیدن قابی سخت را تحمل کند تا ستون فقراتش به انحنای طبیعی نزدیک شود؛ وسیلهای که بچهها دربرابر پوشیدنش، مقاومت زیادی میکنند. همین میشود که بعضی افراد برای گرفتن سفارششان بعد از پرو نمیآیند.»
انسیه سالاری که حدود سه سالی میشود اینجا مشغول کار است، درمورد رشتهشان میگوید: «این رشته دانشگاهی در گذشته ارتوپدی فنی نام داشت ولی حالا به آن اُرتز و پروتز میگویند.» در دفترچه کنکور هم نام رشته را اعضای مصنوعی و وسایل کمکی مینویسند.
اگر سازی، وگر سوزی
آرزو رضوانی با 12سال سابقه یکی دیگر از قدیمیهاست. کسی که وقتی پا به این مرکز میگذارد، خود را میان افرادی میبیند که کار را بهصورت تجربی فراگرفتهاند. میگوید: «تجربه در این کار بسیار مهم است. کسی که عمرش را پای کاری گذاشته، شاید خیلی بهتر از کسی باشد که سالها درسش را خوانده است.» او افراد زیادی را میشناسد که تجربی کار کردهاند و کارشان را هم خوب بلدند.
سپس از سختی پوشیدن بریس(وسیلهای برای حمایت از اندام و تنه) در زمانهایی میگوید که ناراحتی بیماران را میبیند؛ «بریس را باید تا آخر عمر استفاده کنند. کسانی هستند که از کودکی با بریس راه میروند و با آن بزرگ میشوند و مرحلهبهمرحله بریسشان را عوض میکنند.» خاطرات زیادی دارد از کسانی که با ویلچر آمده و با بریس توانستهاند شوق ایستادن روی پای خودشان را تجربه کنند. میگوید: «وقتی بریس یک خانم چهلساله میشکند، بدون آن نمیتواند راه برود و با همه سختیای که دارد، میخواهد همان لحظه درستش کنیم.»
بریس برای آنها یک ناجی است که مفاصل ضعیفشان را ثابت نگه میدارد تا بتوانند وزن بدنشان را روی آن بیندازند و قدم گذاشتن روی زمین را تجربه کنند.
بسوز و بساز
قالب گچیِ پا، مخصوص دختری بیستوهشتساله است. دیابت دارد و پایش را قطع کردهاند. رضوانی آن را روی گیره سوار کرده و با گچساب درحال اصلاح قالب است. میگوید: «رتبه175 کنکور بودم، اما کد رشتهام را اشتباهی زدم و ارتوپدی فنی قبول شدم.» او حالا کار و تخصصش را پذیرفته است که میگوید: «شاید حکمت خدا بوده است.» و ادامه میدهد: «چون توان بدنیام خوب است، از پسش برمیآیم. خوب میدانم که قسمت استخوانی را چطور شکل بدهم و قسمت گوشتی را چطور بردارم.»
مدام درحال وارسی قالب گچی است و قسمتهای مختلف آن را میتراشد. بیمه نیست و تمام این سالها را درصدی مشغول کار بوده است. توضیح میدهد: «بیشتر، کسانی که دیابت دارند، پایشان قطع میشود اما بچهها مشکل ستون فقرات دارند یا پایشان بهسمت پشت برگشته است.»
بسازیم به نیک و به بد
گاهی بیماران خاصی هم با دو دست یا دو پای قطعشده به اینجا میآیند که سه یا دو عضو میخواهند. کارشناس درباره این بیماران میگوید: «در برقگرفتگی مجبور میشوند اندامهایی را که برق از آن میگذرد، قطع کنند.»
او هنوز برای مادری که پایش را بر اثر دیابت حاملگی قطع کردهاند، غصه میخورد؛ «با خودم فکر میکنم آیا این بچه، بعدها قدر این مادر را خواهد دانست که پایش را بهخاطر او از دست داده است؟»
اما انگار وقتی خداوند اراده میکند، به قلب دردمندشان صبوری و ایمان میبخشد. میگوید: «بیشتر این افراد، ایمانی قوی دارند. با این همه مشکل، آنقدر خدا را شکر میکنند که ما با وجود سلامتی خود شرمنده میشویم.»
سازندگان را نمیشناسند
او از در غربت ماندن رشتهشان گلایه میکند: «مردم رشته ما را نمیشناسند، فقط پزشکان و ارتوپدها این رشته را میشناسند.»
نگاهی به ظرف گچ میاندازد و ادامه میدهد: «بعضی میگویند من همکار شما هستم. گچکارم! صافکارم! جوشکارم! (و میخندد.) شغلی که واقعا همه این کارهای فنی را در دل خودش دارد.»چند کارشناس هستند که همه کارهای ارتوپد فنی را بلدند. کارها بین آنها بهنوبت تقسیم میشود، مگر کاری باشد که نیاز به تخصص بیشتری داشته باشد و این کار را کسی که تجربه بیشتری دارد، انجام میدهد.
بسازد خردیافته، مرد کار
حلمی که بعد از ازدواجش در مشهد ساکن شده و حالا چند سالی است در مرکز توانبخشی هلالاحمر شاغل است، کارش را به دو بخش تقسیم میکند: «توانبخشی فیزیکی و مکانیکی.» فیزیکی شامل گفتاردرمانی، کاردرمانی و شنواییدرمانی میشود و مکانیکی شامل رشتههای اُرتِز و پروتز.او میگوید: «خدمات ما سه بخش است. یک قسمت ساخت کفش طبی برای کسانی که مشکل پا دارند. یک قسمت ساخت وسایل کمکی برای کسانی که دچار نقص عضو عملکردی هستند و سرانجام ساخت اعضای مصنوعی برای افرادی که قطع عضو هستند.»
ساخت اُرتز
در حال ساخت یک پای مصنوعی است و آن را تراش میدهد و لبههایش را صاف میکند تا زدگی نداشته باشد. میگوید: «وسایل کمکی شامل مواردی میشود که نقش حمایتی یا عملکردی برای عضو دارند.»حلمی از میان وسایل ارتز، کرستهای ستون فقرات را مثال میزند و میگوید: «ارتز وسایل حمایتی را برای عضوی که دچار نقص عملکردی است، میسازد و عضو را به سمت رسیدن به بیشترین عملکردش هدایت میکند.»
ساخت پروتز
در پروتز عضو مصنوعی جایگزین اندام ازدسترفته میشود. پروتز چشم، گوش، بینی و انگشت، پروتزهای زیبایی است که جیب درخواستکنندهاش را هم خالی میکند. وقتی فردی بینیاش را از دست میدهد، کاسه خالی چشمش، چهرهاش را زشت کرده است یا میخواهد دلش را به داشتن گوش مصنوعی خوش کند، میتواند بهسراغ آنها برود. پروتز عملکردی با استفاده از نیروی بدن یا باتری و برق خارجی حرکت میکند تا جای عضوی را که حالا دیگر سر جایش نیست، تاحدودی بگیرد.
دستساخت
زن جوان کنار میز اتاقِ اصلاح قالب ایستاده است. میگوید: «وقتی برای کسی پروتز دست میسازیم، توقع بیشتر است.» دستی که باید جای خالی یک دست واقعی را پر کند اما به اندازه آن کارآمد و زیبا نیست. حسینی میگوید: «وقتی کسی پا ندارد و پروتز پا را استفاده میکند، میتواند با آن راه برود. همین خوشحالش میکند اما کسی که پروتز دست دارد، نمیتواند از آن استفاده کند. فقط شُلی و چروک آستینش را پر میکند. بیمار نمیداند این دست، جای خالی انگشتان ظریفش را پر نمیکند. هرچقدر هم دستی خوب ساخته شود، نقشش از یک زیبایی ظاهری فراتر نمیرود. دستهای مصنوعی یا زینتی هستند یا مکانیکی یا الکترونیکی که هیچکدام قرار نیست کار خاصی برایش انجام بدهند.»
دستهای مکانیکی مردانه
دستهای مکانیکی فقط یک حرکت دارند. فشارشان کنترلشدنی نیست و میتوانند اجسام شکننده را خرد کنند. دستهای الکترونیکی با یک حرکت و فشار تنظیمشدنی، انتخابی هستند که بیشتر مردها به آن گرایش دارند. زنها معمولا ظاهر غیرطبیعی آنها را تحمل نمیکنند و بهسراغ دستهای زینتی میروند و باز زیبایی بر کارآیی برای این جنس زیباپسند میچربد.
ساختنهای پُربرکت
پروتز دست، بیشتر برای کسانی کاربرد دارد که بیماری مادرزادی دارند یا دستشان بر اثر سانحه زیر دستگاه رفته است و حالا مجبورند نتیجه یک لحظه اتفاق را یک عمر به دوش بکشند.حسینی که از اوضاع کارشان گلایه دارد، میگوید: «اگر ما دو هفته، صبح تا شب اینجا باشیم ولی سفارش نگیریم، حقوق نداریم.» او از تفاوتی که میان آنها با کارشناسان تهران است، ابراز ناراحتی میکند و میگوید: «ما بیمه نیستیم. همین پارسال پوست انگشتها و ناخنهایم زیر دستگاه رفت و زخم شد. از این اتفاقات زیاد میافتد.» البته او برکت کارش را در زندگیاش احساس کرده است و میگوید: «همسرم همیشه اعتراف میکند که بهخاطر کار شما، این برکت در زندگیمان هست. دعاهای خیری که پشتسرمان است، بر زندگیمان تاثیر میگذارد.»
ساختوساز
نخستین اتفاقی که در مرکز توانبخشی هلالاحمر برای بیمار میافتد، معاینه است. او باید ارزیابی شود تا ببینند که چه وسیلهای به کارش میآید. باندهای گچی به دور قسمت جایی که باید عضو مصنوعی اضافه شود، پیچیده میشود تا شکل اندام باقیمانده را به خود بگیرد. سپس قالبگیری میشود. بعد با گچ آن را پر میکنند و از قالب بیرون میکشند و اصلاح قالب میکنند. درنهایت قالب را با مواد پلاستیکی میسازند و داخل کوره میبرند. عضو باقیمانده داخل سوکتهای سخت قرار میگیرد؛ البته سوکت نرم داخل، نمیگذارد عضو آزار ببیند.
ساخت سفارشی
پروتزها منحصربهفرد و سفارشی ساخته میشوند. هر بیمار با دیگری متفاوت است. از صفر تا صد کار برای خودش قالبریزی و انجام میشود. بعد با عضو مقابلش مقایسه میشود. اگر همهچیز خوب پیش برود، مجبور است چند وقتی با عضو تازه، تمرین کند تا به حضورش عادت کند. بعد هم دیگر چارهای نیست جز اینکه بپذیرد که باید با شرایط جدید کنار بیاید و به زندگی برگردد. برای اُرتز، یک جزوه آموزشی همراهش میکنند تا با اجرای حرکات ورزشی به بیشترین عملکرد عضو برسد.
ساخت پا برای پاهایی که بر زمین نمیماند
زهرا جسم نحیفش را روی ویلچری که همه عمر همراهش بوده، رها کرده است. اهل تربت است. دختری که با همه دُردانگیاش از وقتی پا به دنیا میگذارد، متکی به دیگران است تا کارهایش را برایش انجام بدهند و هنوز بعد از 14سال مجبور است روی زانو راه برود. مفاصلش توان حرکت پاهایش را ندارد. میخواهد با میلهها و مفصلهایی که پایش را درمیان میگیرند، قدرت ایستادن بیاید و راه رفتن را تجربه کند.
او برای پرو اعضای کمکیاش آمده است. زهرا روی تخت دراز میکشد و عضو کمکی که به آن بریس میگویند، روی پایش سوار میشود. زهرا بیقراری میکند و اشکهایش از گوشه چشمش بیاختیار به داخل موهایش فرو میریزد. هنوز با حضور عضو تازهاش کنار نیامده است. معصومیت چهرهاش تو را به دنیایی میبرد که بدیها ناپیدایند. تنها دلخوشیاش، دیدن برادر سربازش در پادگان کوهسنگی است. عکسهایش را که میبیند، با خنده و کلماتی که نمیتواند کامل ادا کند، میگوید: «دست شما درد نکند.»
موقع پرو بریس به مادر و پدرش اصرار میکند راه نمیروم. هنوز دربرابر بریس بهپا کردن مقاومت میکند. چشمهای درخشان زهرا جای تمام کمبودهایش حرف میزنند. مادرش میگوید: «موقع تولدش زمین میخورد و حالا پاهای زهرا بهخاطر همان زمینخوردگی بر زمین نمیماند. شاید بتواند با کمک بریس و فیزیوتراپ و کاردرمانی چند قدمی روی پا بایستد و راه برود.»
نخستین مرکز جامع توانبخشی مشهد
حسین فغفورنژاد، مسئول بخش ارتوپدی جمعیت هلالاحمر، خوب میداند که کارکنانش چه شرایطی دارند. او حتی از یکی همکارانش یاد میکند که با همه گلایههایش، تا ماه آخر بارداری پای کار بوده است. میگوید: «گاهی وزن قالبهای گچیمان به 10کیلو هم میرسد. با این شرایط ما نگران او بودیم.»
او ادامه میدهد: «جمعیت هلالاحمر، زیر بار بیمه کارکنان نمیرود. آخرین استخدام جمعیت مربوط به سال80 است.»
ساختمان توانبخشی را سازمان ملل ساخته است تا در آن به مهاجران افغانستانی هم خدمات بدهد. فغفورنژاد میگوید: «برای کارهای پروتز نسخه، لازم نیست اما ارتز چون جنبه درمانی دارد، باید نسخه داشته باشد.» مسئول بخش ارتوپدی میگوید: «از آنجا که مراجعان معمولا وضع مالی خوبی ندارند، روی تعرفهها تخفیف میدهیم.» تعرفههایی که آن را 30درصد ارزش واقعیاش میداند. او و همکارانش سعی کردهاند به سطح استانداردهای جهانی و بخش خصوصی نزدیک باشند. میگوید: «من از نخستین کارشناسهای این رشته هستم و با گذراندن دورهای پنجاهروزه در آلمان، سال68 شروع به کار کردهام و بخش دست الکترونیک اینجا را خودم راهاندازی کردم.»
او با اشاره به اینکه اینجا تنها مرکز جامع توانبخشی مشهد است، میگوید: «بهزودی بخش مجهز فیزیوتراپی در همین ساختمان افتتاح میشود.»