تاريخ: ۱۳۹۳ دوشنبه ۸ دي ساعت ۸:۴۴ کد مطلب: 1692
 ماجرای امدادگری که با وجود مصدومیت به کمک زائرین پیاده طرح همسفران خورشید شتافت.

ماجرای امدادگری که با وجود مصدومیت به کمک زائرین پیاده طرح همسفران خورشید شتافت.

کارعشق است وبس!

دنیای امدادگر؛دنیای بزرگی است والبته دنیای بزرگ ها هم هست. دنیای بزرگانی که انسانیت وحس بشر دوستی به ما درس می دهند. در این دنیای بزرگ وقتی پای صحبت امدادگری می نشینی که خود با وجود مصدوم شدن در حین امدادرسانی به مصدومان نیز امدادرسانی می کند، جای تعجب وتامل دارد.

اما این تامل وقتی بیشتر می شود که او می گوید: این کار عشق بوده است و بس

ماجرا از کجا آغاز شد؟

ماجرای امدادگر مصدومی که به زائرین پیاده و مصدومان در جاده کمک کرده است یک ماجرای شیرین و خواندنی است. به گزارش روابط عمومی هلال احمر خراسان رضوی، با امدادگری که در طرح همسفران خورشید، طرح عملیات امدادرسانی به زائرین پیاده امام رئوف حضرت ثامن الائمه(ع) شرکت کرده و در حین امدادرسانی، خود مصدوم گشته و با همان وضعیت به ادامه کار امدادی مشغول شده بود و به گفت و گو نشستیم.

خانم مهناز دیواندری درباره ماجرای آن شب گفت: به عنوان امدادگر و در قالب طرح همسفران خورشید در محل کارخانه چرم نیشابور سقر بودیم. مدت 5 سال است که در جمعیت هلال احمر سبزوار به عنوان امدادگر فعالیت می کنم و دارای درجه نجاتگر سوم، مدرک تخصصی جاده و همچنین تخصصی روابط عمومی و مستند سازی هستم و البته در برنامه های آموزشی نیز سئولیت هایی را عهده دار بوده ام. در مسابقات امدادی نیز موفق به کسب رتبه شده ام و اکنون به عنوان یک امدادگر، عاشق خدمت به مردم هستم.

در طرح همسفران خورشید نیز ساعت 30/1 بامداد روز جمعه 28 آذر 93 بود که چند نفر از زائرین پیاده امام رضا (ع) نیازمند کمک شدند و این در حالی بود که سطح معابر و جاده ها بر اثر بارندگی شدید و سرما، لغزنده شده بود.

با این وجود به محض اعلام نیاز و کمک از سوی زائرین پیاده به سمت آنها حرکت کردیم اما متاسفانه بر اثر لغزندگی معابر به زمین خوردم.

در این حادثه از ناحیه زانو، دست و آرنج و هم چنین زیر چشم و پیشانی دچار جراحت سطحی و از ناحیه بینی نیز به شدت آسیب دیدم طوری که دچار خونریزی از بینی شدم.

پس از این حادثه شما در برابر زائرین مصدوم چه کردید؟

پس از این حادثه که برای من اتفاق افتاد، بیشتر نگران زائرین پیاده و مصدومی بودم که انتظار رسیدن ما و کمک را داشتند. لذا به همراه سایر همکارانم و به سرعت به سمت زائرین رفتیم و یکی از آنها را که حالش مناسب نبود به وسیله آمبولانس به مرکز درمانی منتقل کردیم. من نیز وقتی سیل زائرین پیاده و آن جمعیت عاشق ولایت را دیدم با خود گفتم حضورم در اینجا و کمک به این عزیزان واجب تر و ضروری تر از هرکاری است و معتقدم کار امدادی آن هم ویژه زائرین پیاده امام رئوف کار عشق است و بس.

چه موقع برای کمک به خودتان اقدام کردید؟

من پس از 48 ساعت از وقوع حادثه، بر اثر درد شدید از ناحیه بینی به ناچار با همکاری دوستان امدادگر به بیمارستان منتقل شدم و پزشکان گفتند ازناحیه بینی دچار صدمه شده ام و باید ورم آن خوابیده و سپس به ادامه درمان بپردازم.

پس از اعزام به بیمارستان به کجا منتقل شدید؟

پس از اعزام به بیمارستان و درمان اولیه، دوباره راهی امدادرسانی به زائرین پیاده شدم ودر محل پست امدادی دبیرستان 17 شهریور مشهد مستقر شده و هچنان مشغول خدمت و کار امدادی شدم. جا دارد از همکارانم به ویژه آقایان طالبی که از نیروهای بازنشسته هلال احمر هستند تشکر و قدردانی کنم.

دلیل ادامه خدمت شما پس از مصدومیت چه بود؟

تنها دلیل و عاملی که باعث شد من به رغم مصدومیت همچنان به ادامه کار امدادی بپردازم "عشق خدمت بود و بس"

ارسال به دوستان  نسخه چاپی


نام:
پست الکترونیکی:
نظر شما:
کد امنیتی