نقش بانوان در مدیریت بحران
زنان غالبا می توانند به عنوان هدایتگران پرقدرت در موقعیت های بحرانی عمل نمایند. برای فراهم ساختن نقش هدایتگرانه زنان در مدیریت بحران، مشارکت آگاهانه آنان در این فرآیند بسیار حائز اهمیت است.
مفهوم آگاهی آنها به این معنا است که زنان قبل از پذیرش این نقش، باید بینشی مثبت نسبت به آن داشته باشند. به هر حال زنان در موانع بحرانی می توانند در حوزه های مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و ... نقش آفرینی نمایند و مهم ترین حوزه ای که در مدیریت بحران تحت تأثیر کار زن قرار می گیرد حوزه تعلیم و تربیت است. آنچه در این راستا باید مورد توجه مدیریت بحران قرار گیرد، در نظر گرفتن زنان به عنوان عوامل فرهنگ ساز و مؤثر و قبول توانمندی و قدرت آنان به عنوان بازوان پرتوان مخصوصا در حوزه تعلیم و تربیت است و نباید تمام توجه مدیریت بحران معطوف به مردان باشد
بالاخص استفاده از تمامی ظرفیت های علمی و عملی زنان فرهیخته و فرزانه برای حل مسائل و مشکلات و تبعات روحی، روانی و عاطفی پس از حوادث طبیعی مثل زلزله باید مورد توجه باشد.
و نکته ای که باید در برنامه ریزی توسط مدیریت بحران مد نظر قرار گیرد، توجه به ویژگی های مدیران زن است که در موانع بحران بسیار می تواند راهگشا باشد. زنان مدیر، مطابق پژوهش های به عمل آمده، دارای ویژگی های خاص خود می باشند.
«زنان به دلیل احساسات، عواطف و ظرافت های غریزی، بسیار متعهدتر از مردان عمل می کنند ... مطالعه بر روی 20 زن کارآفرین در ایران نشان می دهد که اکثر آنان در فضای کسب و کار خود رابطه ای عاطفی با کارکنان ایجاد کرده اند ... همچنین پای بندی به قانون ، در زنان تأیید شده است
از سوی دیگر افراد حادثه دیده برای احساس امنیت نیازمند ایجاد الگوهای پایدار دلبستگی عاطفی هستند و آنچه در این موقعیت حساس برای آنان اهمیت دارد ایجاد روابط پایدار و نزدیک عاطفی با حداقل یک انسان بعد از بحران است و افرادی که بعد از حادثه این امکان برای آنان ایجاد نمی شود دچار بحران های شدید روحی، روانی می گردند و چرا که آنها نیاز به مراقبت و پرستاری بدون چشمداشت همراه با عطوفت و رحمت دارند. باید توجه داشت که این کار فقط از زنان ساخته می باشد.»
همچنان که ویژگی های فطری و ذاتی زنان موجب گشته که ایشان از دیرباز در برخی زمینه ها، همانند زمینه های تربیتی و پرورشی موفق تر از مردان باشند، ویژگی های مدیریتی زنان نیز به شرط آنکه با قابلیت و دانش لازم همراه باشد، می تواند در بسیاری از فعالیت های اجتماعی، اقتصادی از جمله فعالیت های آموزشی، پرورشی، بهداشتی و هنری، موفقیت را برای زنان به همراه بیاورد. علاوه بر آن، مطالعات روانشناختی کارشناسان بیانگر این است که زنان در مقابل تنش، اضطراب و استرس آسیب پذیرتر از مردان هستند. در صورتی که برنامه ها در مدیریت بحران، با نیازهای روحی و فطری زنان هماهنگ شد، می توان با کمک آنها بسیاری از معضلات و مشکلات در شرایط بحرانی را حل نمود.
اسکیلسون (1976) معتقد است مدیران زن وقت بیشتری را صرف بالا بردن روحیه همدلی میان اعضای گروه و تشویق آنان می کنند. ایجاد روحیه همدلی و اتحاد در بین اعضای یک مؤسسه، نوعی هم اندیشی و هم گرایی برای آنها ایجاد می کند که باعث سرعت بخشیدن به فعالیت های آنها می شود.
به هر حال با توجه به تفاوت های روحی، روانی زنان و مردان می توانیم در مدیریت بحران به تقسیم کار بین زن ها و مردها بپردازیم. از ظرفیت بسیار بالای زنان در ایجاد فضایی همدلانه و عاطفی برای کاهش دردها و اندوه ناشی از حادثه زلزله برای بازماندگان بهره جست. در هر صورت توجه به توانمندی زنان فرهیخته در حل بحران ها و در نظر گرفتن آنان در برنامه ریزی برای کاهش آسیب های ناشی از حوادثی چون زلزله، سیل بالاخص در حادثه اسفناک اخیر می تواند در حوزه های مختلف فرهنگی، عاطفی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و ... تأثیرگذار باشد که در این نوشتار اندک، مجال پرداختن به آن نمی باشد.
می توان نسخه ای شفابخش و کارآمد برای دختران و زنان فراهم ساخت تا در شرایط حساس قادر به حفظ سلامت فکری و اخلاقی خود باشند و همچنین در مسیر رشد و تعالی قرار گیرند و دچار تزلزل فکری و سستی اعتقادی نگردند.
یکی از مهم ترین ابزار در حل بحران در مناطق آسیب دیده، توانمندی زنان و بهبود کار آنان در مدیریت، تصمیم گیری، مقاومت در مقابل مسائل و مشکلات، اجرا در محیط خانواده، محیط آموزشی و تولیدی و ... است. باید از اینکه زنان در چنین موقعیتی تبدیل به موجوداتی منفعل و دریافت کننده از دیگران شوند، جلوگیری نمود.
باید با ارتقای آگاهی و خودباوری زنان در مناطق آسیب دیده زمینه مناسب تری برای جلب مشارکت آنان فراهم آید. فرآیند تواناسازی برای زنان در مواقع بحرانی مثل استمداد از خداوند و تقویت باورهای دینی و اعتقادی، چگونگی مقابله با مشکلات و مصایب و ارتباط با اعضای خانواده، از امور ضروری است که باید به آن پرداخت.
اگر از تواناسازی به عنوان یک ابزار فعال به درستی استفاده بشود می توان به یک عامل مهم در حل بسیاری از بحران ها دست یافت. ضمنا باید توجه داشت که برای توانمندسازی، آموزش، نقش بسیار اساسی و مهمی دارد. با اتکای به امر آموزش می توان به تعالی شخصیت و منش اجتماعی و معنوی آسیب دیدگان اندیشید. پرواضح است که با افزایش سطح آگاهی افراد، امکان دستیابی به رفاه مادی و رفاه اجتماعی و افزایش درآمد اقتصادی و استفاده بهینه از امکانات فراهم می گردد.
در فرآیند مدیریت بحران، آموزش جریان نظام یافته و هدفمندی است که به منظور رفع کمبودهای فرهنگی و ارتقای سطح آموزش همچنان که ویژگی های فطری عمومی فرهنگ مقابله با مشکلات و ... سازماندهی می شود.
با توجه به نقش مؤثر زنان در مناطق زلزله زده، آموزش این گروه باید به گونه ای باشد که باعث ارتقای سطح آگاهی آنان شود و سبب ارتقای فرهنگی، اجتماعی، تخصصی و افزایش مهارت ها باشد و مهم ترین مهارت هایی که جهت توانمندسازی زنان باید آموزش داده شود عبارتند از:
1ـ مهارت در مثبت نگری
از آنجا که نوع نگرش افراد حادثه دیده به زندگی آینده و آنچه پیرامون آنهاست در کیفیت رفتار آنان تأثیر فراوانی دارد و نشاط و شادابی از دست رفته مصیبت دیدگان را از این طریق می شود تا حدودی برگرداند.
اگر بتوانیم مهارت مثبت نگری را در زلزله زدگان تقویت نماییم در این صورت آنها:
ـ از آینده ترس و بیم ندارند و با خوش بینی به آینده امیدوار می گردند.
ـ و در این شرایط سخت دست از فکر و تلاش برنمی دارند.
ـ می توانند ارتباط صمیمی با دیگران برقرار کنند.
ـ و پرتلاش و پرتحرک و پرانگیزه خواهند شد.
به هر حال باید تلقی خوب داشتن از حوادثی این گونه را به آنان بیاموزیم.
2ـ مهارت در تصمیم گیری
یکی از مهارت هایی که در شرایط بحرانی باید به افراد حادثه دیده آموزش داده شود، تقویت توان تصمیم گیری است. باید به آنان کمک شود که برای حل مسائل و مشکلات عدیده ناشی از شرایط جدید زندگی بتوانند از روی مطالعه و تفکر و نهایتا با مشورت، بهترین تصمیم ها را بگیرند. چرا که بسیاری از ناهنجاری ها و معضلات بعد از این گونه حوادث ناشی از تصمیم های آنی و بدون تأمل و مشورت خواهد بود که شاید عواقب آن هم غیر قابل جبران باشد.
3ـ مهارت حفظ دین و اعتقادات
همه اذعان دارند که باورها و رفتارهای متعالی مذهبی، همچون نماز، عفاف و حجاب، صداقت و دوستی، حلم و شکیبایی، خوش خُلقی و گشاده رویی می تواند تأمین کننده آرامش روان و زمینه ساز شکوفایی شخصیت و رویش خلاقیت ها و نوآوری و بروز و ظهور جلوه هایی از زندگی عاقلانه و خردمندانه در میان بازماندگان حادثه زلزله باشد.
از این رو برای تأمین سلامت روان و کاستن آلام و اندوههای ناشی از خسارت های مادی و معنوی این گونه حوادث، باید تمامی تلاش فرهیختگان و برنامه ریزان، پرورش حس مذهبی و ایجاد مهارت های لازم در توانمندی کافی برای حفظ دین و اعتقادات مذهبی رنج دیدگان باشد.
و همان طور که راهبان مسیحی غالبا با حضور فعال در این گونه صحنه ها با امدادرسانی و خدمت به آسیب دیدگان سعی در ایجاد گرایشات مذهبی نسبت به مسیحیت می نمایند و غالب موفقیت های آنها به استفاده مناسب از این گونه فرصت هاست، می طلبد که دلسوختگان و متعهدان دین مدار هم در این عرصه وارد شوند و فرصت را از دست کسانی که سعی دارند با بهره گیری از این گونه جریان ها در تخریب نظام اعتقادی جوانان تلاش می کنند، بگیرند و خود با حضور فعال و دلسوزانه ضمن ارائه خدمات و رفع نیازمندی مادی آنان در پی تقویت بنیان ها و باورهای اعتقادی و مذهبی آنان باشند.
به امید آنکه خداوند به تمامی امت اسلامی بالاخص جامعه و فرهیختگان همچون عموم جامعه که در یاری دهی به آسیب دیدگان، سر از پا نشناختند و با بهره گیری از تمامی امکانات و بضاعت خود در عرصه ساماندهی و یاری رسانی به آسیب دیدگان شتافتند، توفیق عنایت فرماید که از این امتحان بزرگ الهی سربلند و پیروز بیرون آیند و بتوانند با هدایت و برنامه ریزی اصولی و کارشناسانه در جهت دهی عالمانه و آگاهانه حرکت ها و فعالیت ها در مدیریت بحران به نقش آفرینی ماندگار و در شأن خود بپردازند و جامعه مصیبت دیده را با در اختیار گذاشتن علم و تجربه و مهارت های خود سرشار از امید، عشق، توکل، تلاش و پویایی نماید.
دکتر شکوه نوابی نژاد