همه ماتقریبا"هرروزبا مشکلاتی در زندگی خود روبرو می شویم،خوشبختانه می توانیم بیشتر این مشکلات را با فکر کردن به راه حل مناسب آن واستفاده از راه کارهایی که موثر بوده اند ،حل کنیم.
مشکلاتی که حل نمی شوند می توانند برسلامت ما تاثیر بگذارند. اگر در طول زمان یک مساله کوچک حل نشود، می تواند تبدیل به مساله ای بزرگ شودبه طوری که ما در انتهااحساس درماندگی،استرس یا حتی افسردگی وناامیدی خواهیم کرد.
مطالعات نشان داده اند که حل مساله مزایای خاصی داردکه عبارتند از:
عملکرد بهتر درزندگی-روابط بهتر با اطرافیان وخانواده-اعتماد به نفس بیشتر-رضایت بیشتر از زندگی
گام های ضروری برای حل یک مساله پیچیده ، نسبتا" راحت هستند ولی ما هرگز چنین گامهایی را یاد نگرفته ایم.
گام اول: تعیین مشکل
1-به احساس خود توجه کنید:احساسات منفی شما نشان می دهند که با مشکلی روبه رو هستید وبه این طریق می توانید مشکلات را زود شناسایی کرده وبرای حل آن هاوارد عمل شوید.به عنوان مثال اگر هروقت با اعضای خانواده حرف می زنید احساس خشم می کنید این نشان می دهد که در محیط خانه با مشکلی روبرو هستید.
2-یک لیست تهیه کنید:فهرستی از مشکلات را که باید حل شوند ،قبل از این که حاد شوند تهیه کنید(مثل مشکلاتی که مدتهاست وجود دارند وبه نظر می رسد برای مدتی حل شده اند اما بعد دوباره ظاهر می شوند)
3- دنبال فرصت باشید:به دنبال هرفرصت یا چالشی برای یافتن راه کار باشید وتنها به نکته های منفی دقت نکنید.اگر مشکل ترسناک به نظر نرسد،راحت تر می توانیدآن را حل کنید.به عنوان مثال،یکی از راههای پرداختن به مشکلی که با همسر خود دارید ، این است که آن را فرصتی برای بهبود فضای خانواده در نظر بگیرید.
گام دوم: تعریف مشکل
تازمانی که مشکل را تعریف نکرده باشید،نمی توانید آن را حل کنید.برای این کار ،این سوال هارااز خودتان بپرسید:
*وضعیت کنونی من چیست؟
*چه اتفاقی افتاده که باعث ناراحتی من شده است؟
*دوست دارم وضعیتم چطور باشد؟اگر بخواهم ناراحت نباشم ،اوضاع باید چطور باشد؟
*موانع کار من چه هستند؟
*بین من وآن وضعیتی که دوست دارم ،چه موانعی وجود دارد؟
گام سوم: تعیین اهداف
یک کار خوب این است که از قوانینSMART:استفاده کنید:
الف:مشخص(Specific)
ب- قابل اندازه گیری(Measurable)
ج-قابل دستیابی(Attainaible)
د-واقع گرایانه(Realistic)
ه-بازمان بندی مشخص(Time limited)
گام چهارم: تعیین راه کارها
گیر افتادن در عادت قدیمی تکرار ایده های همیشگی ،به آسانی پیش می آید.اماوقتی مشکلات پیچیده در میان باشند،اولین ایده ها همیشه بهترین ها نیستند!
کمیت:وقتی گزینه های نختلفی دارید،بهتر می توانید یک راه خوبرا از میان آنها انتخاب کنید.حداقل سه یا چهارراه کار یادداشت کنید،هرچه بیشتر بهتر
قضاوت نکنید:تصمیم نگیرید که ایده هایتان خوب،بد یا بی ارزش هستند.اگرمسخره ترین ایده هارا هم در نظر بگیرید ،احتمال یافتن راه کار بیشتر می شود.
تنوع:انواع مختلفی از کارها را در نظر بگیرید.
چند نکته:
از دیگران کمک بخواهید(ایده های تازه ای از دوستان،خانواده یا متخصصان کسب کنید.این جنبه مهمی از حمایت اجتماعی است که می تواند استرس شمارا کاهش دهد.
راه کارهار اترکیب کنید:برخی از راه حل هایی که احمقانه به نظر می رسند،در ترکیب با سایر ایده ها مفید می شوند.
گام پنجم: انتخاب یک راه کار
همیشه راه کار مناسب برای مشکل خود انتخاب کنید،نه بهترین راه کاررا.کلید کار این است که راه کاری را انتخاب کنید که بیشترین مزایا وکمترین هزینه را داشته باشد.
ویژگیهای یک راهکار خوب:
1-قابل اجرا باشد
2-راحت باشد
3-قابلیت انعطاف داشته باشد
4-متناسب با توان وامکانات ما باشد.
5-کمترین هزینه وبیشترین سود را داشته باشد.
در زمان تعیین شده مارا به هدف برساند.
گام ششم:اجرای راه کار منتخب
پس از اینکه راه کاری را انتخاب کردید باید برای اجرای آن برنامه ریزی کنید.تمام گام هایی را که باید برایاجرای راه کار منتخب انجام دهید،یادداشت کنید.اگر بدانید که چه باید بکنید،با احتمال بیشتری آن راانجام خواهید داد.
گام هفتم: بررسی پیشرفت کار
ایده خوبی است که میزان پیشرفت واقعی خودرا در اجرای راه کار منتخب تان بررسی کنید .اگر مشکل شما در حال حل شدن باشد،باید بابت این کارخوب به خود جایزه بدهید،اما اگرراه کارتان جواب نداده،به یاد داشته باشید که گاهی اوقات اوضاع طبق بهترین برنامه ها هم پیش نمی رود.در این صورت به این سوالات جواب دهید:
*آیا مشکلم را درست تعریف کرده ام؟
*آیا اهدافم غیر واقع گرایانه بود؟
*آیا راه کار بهتری وجود داشت؟
*آیا راه کار منتخب را به درستی اجرا کرده ام؟