مقدمه
پيشرفت هر جامعه ای در گروی پايين آوردن هزينهها و بالا بردن توليد است . بی شک رفتارهای مصرفی خانواده ،بر حجم مصرف کل در جامعه تأثیرگذار است ودر این میان نقش موثر رعایت الگوی صحیح مصرف در پیشرفت جامعه بخوبی نمایان می گردد .
مصرف بهینه، کم مصرف کردن نیست ورعایت الگوی مصرف و تعهد به انجام آن ناشی از احساس مسئولیتی است که هر کدام ازافراد جامعه نسبت به هم نوع و همشهریهای خود خواهند داشت. در این میان، زنان به عنوان الگوهای شاخص در بهینه سازی مصارف خانواده ،نه تنها در خرید ،بلکه درشیوه های درست مصرف کردن و همچنین نگهداری لوازم وموارد مصرفی در منزل ، نیز باید مدیریت داشته باشند. اگراحساس وظیفه و حفظ سرمایههای کشور در زنان ایجاد شود، آنان در حفظ منابع ملی نیز تأثیر بسزایی دارند و این امر خود به خود عاملی برای ایجاد الگوی مناسب مصرف برای نسلهای بعدی خواهد بود.
ضرورت اتخاذ الگوی صحیح مصرف
الف)اگر وضعيت جامعه به گونهاى باشد كه افراد را به سمت مصرف هرچه بيشتر سوق دهد، بخش اعظم منابع درآمد جامعه به مصرف اختصاص مییابد و روشن است كه در چنين وضعيتى از سطح پس انداز كل كاسته، زمينه مناسب برای سرمايهگذارى فراهم نمىگردد. اين مسأله كاهش توليد و فقر اجتماعى را به دنبال آورده و ضعف اقتصادى نيز زمينه فقر فرهنگى و انحطاط اجتماعى را فراهم مىكند و اين امور در مجموع، آسيبپذيرى جامعه را در برابر قدرتهاى سلطهگر افزايش داده و استقلال سياسى كشور را تهديد مىكند و چنانكه تأمين نيازهاى رو به افزايش جامعه از راه واردات انجام گيرد، تأمين ارز مورد نياز براى خريد از بازار جهانى، روند وابستگى را تشديد مىنمايد. (گرجي، 1379)
ب)اتخاذ الگوى صحيح و منطقى در مصرف، آثار فردى و اجتماعى فراوانى به دنبال دارد؛ زيرا در سطح كلان، تا امكانات يك جامعه با نيازها و خواستههاى افراد آن جامعه متناسب و هماهنگ نباشد، كسب استقلال اقتصادى و دستيابى به عزّت و سرافرازى ممكن نمىگردد و در سطح فردى، بدون اجتناب از مصارف غيرضرور و تجمّلى و تقدير معيشت به معناى متوازن نمودن درآمدها و هزينهها آرامش روحى و روانى- كه شرط اصلى رفاه مادى است- بهوجود نمىآيد. جست و جوى الگوى مصرف متناسب خانوار به معناى تهيه نسخهاى عام براى همه نيست، بلكه آشنايى با معيارها، فرضيهها و رفتارهاى بخردانهاى در مصرف است كه خانواده در پرتو آن بهتر مىتواند بر مسائل و مشكلات مالى خويش غلبه كند و هزينهها را تا حد ممكن به امكانات نزديك نموده، از فشارهاى روانى وارد بر خانواده از نظر ساعات كار و احساس محروميت، خفّت و شكست بكاهد (رزاقي، 1374).
مديريت مصرف درخانواده:
خانواده ركن اصلي جامعه است و قلب تپنده خانواده، زنان هستند. طبيعي است كه با توجه به نقش انسانها درتوسعه و ركن اصلي آن كه بحث تعليم وتربيت وجايگاه خانواده است- نقش زنان پر رنگتر و مشخصتر ميشود. تشخيص جايگاه زن در مديريت مصرف خانواده، فراتر از آن است كه بتوان با عدد و رقم سنجيده شود؛ زيرا بسياری از تلاشهای زنان در ابعاد مختلف قابل احتساب با ارقام رياضي و كمي نيست و نياز به مفاهيمي جديد در تحليل دارد. زن به عنوان مدير اقتصادی خانواده درخريد و نحوه مصرف نقش مهمي به عهده دارد. زنان با كسب آگاهي های لازم درمورد نحوه مصرف قادر خواهند بود كه هزينههای يك جامعه را كنترل نمايند و باعث ارتقا سطح مديريت بهرهوری ملي شوند. كه اين امر از طريق بهينهسازی مصرف در خانواده حاصل ميشود( برادران رضايي، 1385).
مطالعه بانك جهانى از چندين جامعه مسلمان و غير مسلمان حاكى از اين است كه نقش زنان در توسعه بسيار اهميت دارد. زنان به طور معمول مسئول تغذيه، برانگيزاننده پس ا نداز و تعديل كنندۀ رفاه خانواده هستند (بانك جهاني: 2001).
نقش زنان در مدیریت اقتصاد خانواده
توجه لازم به نكات اصلى و حس مسئوليتپذيرى و قانونمندى در زنان يكى از ويژگىهايى است كه خانواده با بهرهمندى از آن مىتواند، مهر اصلاحات بر روى اشتباهات و نقاط ضعف خود بزند. مادر يك خانواده اختيار دارد تا اصول و مبانى يك زندگى سالم و موفق را در شخصيت تك تك اعضاى خانواده گسترش دهد و تحكيم بخشد. البته براى اين كه اين اختيار از طرف ديگر اعضاى خانواده به مادر داده شود، مستلزم برخوردارى او از دانش و آگاهى لازم در زمينه هاى گوناگون فرهنگى- اجتماعى و اقتصادى مى باشد زنان به عنوان راهنماى اجتماعى خانواده بايد درک عميقى از مشكلات و راه كارها داشته و بتوانند درست و نادرست را به خوبى تشخيص بدهند تا سنتهاى غلط را ناديده گرفته و عادتهاى اشتباه را از بين ببرند. به عبارتى بهتر، زنان با برخوردارى از جديدترين اطلاعات و دانش در رابطه با موضوعات مختلف زندگى و با استفاده از آنها و آموزش به ديگر اعضاى خانواده و همچنين دقت و نظارت در انجام صحيح آنها مىتوانند روشهاى نوين و بهينه را جانشين باورهاى غلط و غيراقتصادى اعضاى خانواده كنند و سطح فرهنگى و اجتماعى خانواده را بيش از پيش افزايش دهند. .
راهكارهای الگوی مصرف بهينه:
خانواده يك نهاد اجتماعي است كه بيشترين نقش را در تربيت افراد هر جامعه بازی ميكند. بسياری از عادات و رفتارها چون در سنين كودكي و در كانون خانواده و توسط مادران آموزش داده ميشوند، در انسان به صورت پايدار و دائم باقي ميماند و تغيير آن بسيار دشوار است. حال چنانچه آموزشهای مادران صحيح بوده باشند، نتايج مثبت آن در طول زندگي پديدار ميشود و بالعكس چنانچه آموزشهای مادران نادرست بوده باشند پيامدهای منفي آن علاوه بر اينكه زندگي فردی را تحت تأثير قرار ميدهد، زندگي اجتماعي را نيز با چالش مواجه مینماید. (حسيني، 1379).
از سوی دیگر،زنان به لحاظ اينكه بيشترين هزينهها را در خانواده مديريت مىكنند، نقش مؤثرى در خريد لوازم خانه و اصلاح الگوهاى مصرفى دارندوبايد با الگوسازى براى خود و فرزندانشان از ترويج اسراف جلوگيرى كنند؛ چرا كه اگر اسراف به صورت يك امر عادى تلقى شود خسارت زيادى به سرمايههاى ملى در آيندهاى نزديك خواهد زد.
مصادیقی از شیوه های بکارگیری الگوی مصرف در خانواده:
ü ارتقای سطح آگاهي زنان در زمينه مصرف صحيح: در درجه اول ابزار زنان آگاهي و خود باوری آنهاست. زنان بايد به نقش آموزشدهنده خود در مورد درست مصرف كردن و در نتيجه كاهش ضايعات واقف باشند و بچهها را از كودكي در خانه طوری تربيت كنند كه افراد مصرفگرا نباشند و اين در صورتي ممكن است كه زن در زندگي روزمره الگوی صحيحي از مصرف داشته باشد. برای مثال دانستن ميزان كالری مورد نياز بدن در سنين مختلف كمك به خريد مواد به اندازه نياز مي شود .
ü تغيير و اصلاح رفتار مصرف توسط زنان: برای اينكه تغييرات و اصلاح روش ها در سطح عمومي خانواده فراگير شود، ارائه راهكارهای جديد و اصلاح روشها، نيازمند اتحاد گروهي و همبستگي افراد خانواده است كه در اين ميان مادر، نخستين فردی است كه به سهولت ميتواند اتحاد و همبستگي را در بين اعضای خانواده به وجود آورد و نسبت به شناخت عادتهای اشتباه و حذف باورهای غلط اقدام نماید.
ü آموزش صحيح به فرزندان: چون مادر نقش الگويي در خانواده دارد و تربيت فرزندان نيز برعهده آنهاست اين مادران هستند كه بايد صرفهجويي را از كودكي به فرزندان خود آموزش دهند.
ü نقش محبت مادرانه: مادران به دلیل برخورداری از عواطف و روحيه زنانه ميتوانند با توضيح و توجيه محبتآميز به افراد خانواده آنها را به رعايت نظم، نظافت و استفاده بهينه و درست از وسايل و منابع تشويق كنند.
ü نظارت زنان به نحوه مصرف خانواده: بايد گفت كه اصلاح روشهای مورد استفاده در انجام امور، نياز به مديريت جدی و كنترل قانونمنددارد تا با نظارت بر عملكرد افراد، اجرای روشهای اصلاحي را با ساختار اصلی آن تطبیق دهد .زنان و مادران با توجه به اينكه حضور پررنگ تری در خانه دارند، بيشتر ميتوانند بر مسائل صرفه جويي هر چند كوچك نظارت كنند.
ü استفاده از اجناس توليدی با دوام: اگر محصولات توليدی با دوام تر باشند و زنان در برنامهريزی روزمره از محصولات بادوام تر استفاده كنند، مدت استفاده از آنها طولانيتر خواهد شد. (سلجوقي، 1387).
ü حفظ تندرستی و سلامتی افراد خانواده :از مهم ترین وظایف خانواده توجه به سلامتی افراد آن است و باید بخشی از درآمد خانواده به این مهم اختصاص یابد. مصرف بخشی از درآمد برای بهداشت می تواند مانع بسیاری از هزینه های درمان بیماری ها باشد. واکسیناسیون اعضای خانواده در برابر بیماری، استفاده از وسایل بهداشتی و ... در سلامت خانواده مؤثر است. توجه و مراقبت مادر و برنامه ریزی و اقدام به موقع ، مهم ترین گام به شمار می آید.
ü افزايش ارتباطات اجتماعي: ارتباط رودررو با آشنايان و اطرافيان منجر به آگاهي بيشتر زنان خواهد شد؛ چرا كه در گذشته زنان سنتى چون ارتباط بيشترى باهم داشتند میتوانستند الگوهاى مصرفى خوبى براى فاميل، دوستان، همسايگان و ...باشند كه امروزه اين امر كمرنگ شده است.
ü مصرف صحيح آب: همه ما از كودكي با اين جمله كه «آب مايه حيات است» آشنا هستيم و از سوی ديگر هم به خوبي ميدانيم كه كشورمان جزء كشورهای كم آب دنيا محسوب مي شود، با اين همه، اسراف و زياده روی برخي در استفاده از اين موهبت الهي موجب شگفتي است. آنچه كه مادران بايد از كودكي به فرزندان خود بياموزند، مصرف صحيح آب است. بازگذاشتن شير آب هنگام شستن دست و رو و يا هنگام مسواک زدن، استفاده از آب آشاميدني جهت شست و شوی اتومبيل، حمام های طولاني مدت و در بسياری از موارد غير ضروری و... همگي مثال هايي از عادات نادرست ما ايرانيان در مصرف آب است.
ü مصرف صحيح برق: زنان به علت حضور بيشتر در منزل حتي بر نحوه استفاده از نيروی برق نيز ميتوانند كنترل داشته باشند، به طوری كه در ساعت اوج مصرف برق از روشن كردن وسايل برقي و لامپ ها خودداری كنند.( اصلاح الگوی مصرف نه تنها در استفاده از نيروی برق ،بلكه بايد در مورد نيازهای مصرفي گاز، تلفن و حتي زمان باشد.)
ü مصرف صحيح نان: طبق آمار، كشور ما از جمله كشورهايي است كه بيشترين ميزان دور ريز نان را به خود اختصاص داده است. در بررسي علل و چرايي اين پديده ممكن است به دلايل و ای بسا توجيهاتي همچون بي كيفيت بودن نان در ايران پناه ببريم. اگر چه انكار اين حقيقت ،نادرست بوده و شايد روی آوردن به توليد نان صنعتي خود شاهدی بر اين مدعا باشد؛ اما يكي از پررنگ ترين عوامل دورريز نان، فرهنگ استفاده نادرست از اين بركت الهي در سفره های ايراني است. زنان خانوادهها ميتوانند با بررسي ميزان نان مورد نياز خود سعي در تهيه نان تازه بكنند؛ چرا كه مصرف نان غير تازه احتمال دور ريز را بيشتر ميكند. چنانچه امكان تهيه نان تازه برای هر وعده مصرف فراهم نباشد بايد با به كارگيری شيوههای نگهداری نان، احتمال دور ريز در وعدههای بعدی را به حداقل رساند. فراتراز تمامي اين موارد متأسفانه در بسياری از خانوادهها جدا كردن دور نان و مصرف وسط آن به صورت عادت درآمده كه اين عمل بسيار ناپسند به طور گسترده در جامعه ما خودنمايي ميكند. درمان اين مشكل جز در اصلاح رفتار و آموزش از طريق مادران امكان پذير نميباشد.
ü ميانهروی در ميهمانيهای خانوادگي: اگر چه سخن در باب ميهمانيهای رسمي و مراسم جشن و عزا و وليمه و.... بسيار است؛ اما كلام خود را به ميهمانيهای خانوادگي منحصر ميكنيم كه متأسفانه زيادهروی و اسراف، حتي بر اين نوع از ميهمانيها هم سايه گسترانيده است. اين تأسف هنگامي دو چندان ميشود كه رد پای تجملگرايي و چشم و هم چشمي را بر سر سفرههای پر معنويتي همچون سفرههای افطار نيز مشاهده ميكنيم. زنان خانواده ميتوانند با برگزاری ميهمانيهای ساده و به دور از تجمل؛ اولا بر افزايش رفت و آمدهای خانوادگي و برقراری صله رحم گام بردارند و ثانياَ خود را نيز از قيد و بند تهيه چند نوع غذا و تجملات اضافي برهانند و مهمتر از همه فرهنگ ساده زيستي را نيز به فرزندان خود بياموزند.
ü كاهش استفاده از كالاهای يك بار مصرف: امروزه استفاده بی رویه از کالاهای یکبار مصرف نه تنها در اقتصاد خانواده بلکه بر چرخه محیط زیست نیز آثار سوء فراوانی دارد.
ü در سال1990 در اتريش، خانواده های داوطلب با تغيير الگوی مصرف و كاهش استفاده از كالاهای يكبار مصرف موفق شدند زبالههای توليدی خود را تا حدود 19 درصد نسبت به خانواده های معمولي كه وارد مطالعه نشده بودند، كاهش دهند و اين كاهش پس از يك سال به 34 درصد رسيد (مجلسي، 1383).
ü كاهش حجم زباله از طريق بازيافت و استفاده مجدد: زن به عنوان مديرخانه، در تفكيك زباله از يكديگر ميتواند به نحو احسن عمل نمايد به طوری كه نان خشك، كاغذ، شيشه، پلاستيك و ... را از هم جدا كرده و برای استفاده مجدد برای بازيافت فرستاده شود.
ü كاهش ميزان سمي بودن زبالههای خانگي: خانم ها با تفكيك مواد زايد سمي خانگي در محل توليد، ميتوانند خيلي از آلودگي محيط زيست جلوگيری كنند؛ همچنين با استفاده از محصولات ارگانيك كمك به چرخه اقتصاد كشور نمايند (مجلسي، 1383)
ü آسان سازى ازدواج جوانان: مادران در خانواده ها و بخصوص در امر ازدواج، اساس كار هستند و نقش اصلى را در اين وظيفه مهم با پيروى از سيره پيشوايان دينى در آسان سازى ازدواج برعهده دارند؛ چرا كه زنان از جمله اركان مهم در ازدواج بهنگام جوانان و يا تأخير در زناشويى و افزايش توقعات و غلبه يافتن مشكلات و غالب بر محتوا و زرق و برق ماديات بر معنويتها و كاهش بهرهورى در ازدواج مىتوانند باشند.
ü خريد به موقع و يكجا: در موقع رفتن به فروشگاه، داشتن فهرست كالاهای مورد نياز از خريد بيمورد ممانعت به عمل ميآورد. همچنين خريد در يك روز در هفته هم ميتواند هم از آلودگي هوا و هم از خريد زايد ممانعت نمايد .
نتيجه گيری:
امروزه با گسترش حجم جمعيت در سطح جهانى و محدوديت منابع در دسترس بشر، از يك سو و عدم توزيع متوازن منابع (محدود )موجود كه بخشى از آن ناشی از عوامل طبيعى و جغرافيايى و تقسيمات كشورها در سطوح مختلف زمين بوده و بخشى ديگر منبعث از عدم توازن قدرت كشورها در تسلط و بهره بردارى از اين منابع مى باشد،عبارت«صرفه جويى» ،مبتنى بر آينده نگرى، به ضرورتى اجتناب ناپذير تبديل شده است كه كشور ما نيز على رغم بهرهمندى از منابع فراوان طبيعى از شمول اين ضرورت جهانى مستثنى نيست.
يکي از دلايل رشد كشورهای جهان پيشرفته، برنامهريزی صحيح برای حفظ منابع و برقراری ارتباط مناسب ميان منابع موجود و شيوه مصرف است كه در فرهنگ جامعهشان نهادينه شده و ما نیزبايد اين مهم را به دقت مورد ملاحظه قرار دهيم. علاوه بر اين، تأكيدات فراوان دين اسلام بر امر "صرفه جويى" به عنوان عاملى در راستاى اعتدال فردى و اجتماعى زندگى بشر و دورى از پيامدهاى مادى و اخلاقى مصرف زدگى نيز پيش روى ما قرار دارد كه صرفهجويى را به رفتارى دينى بدل ساخته است .
منابع:
- رزاقى، ابراهيم.( 1373 ). الگوى مصرف و تهاجم فرهنگى، تهران: چاپخش: 164 ـ 163.
- برادران رضايي م، شيرواني م.( 1385 ). وضعيت عادت غذايي دانشجويان دانشگاههای تبريز؛ بر اساس رفتارهای خطرزای جوانان، نهمين كنگره تغذيه ايران، تبريز.
- حسيني، سيّدرضا،( 1379 )، الگوی تخصيص درآمد و رفتار مصرف كننده مسلمان،تهران: مؤسسه فرهنگي دانش و انديشه معاصر.
- سلجوقي، خسرو.( 1387 ). مديريت پسماندهای شهری به وسيله نعمتهای خداوند، تهران .
- صادقي، حسين.( 1375 ). سيزده انديشمند و اقتصاددان مسلمان، مباحثي در اقتصاد خرد، نگرش اسلامي، تهران، مؤسسه تحقيقات اقتصادی دانشگاه تربيت مدرس.
- گرجى، ابراهيم،( 1379 ). اقتصاد كلان (تئورى ها و سياستگذارى هاى اقتصادى)،تهران، شركت نشر و چاپ بازرگانى .
- مجلسي، منيره. ( 1383 ). زنان و كاهش زباله خانگي،مديريت پسماندها فصلنامه آموزشي، پژوهشي، شماره دوم و سوم
میانجی -کارشناس امور زنان وخانواده جمعیت استان-آذر93