حجاب و تاثير آن
در نحوه زندگي دختران
تهيه و تنظيم : مرضيه استاجي
تابستان 1393
فهرست مطالب:..................................................................1
آغازي با يك دل نوشته .....................................................................4
مقدمه .......................................................................................6
پیدایش حجاب..............................................................................7
فلسفه حجاب................................................................................7
ویژگی های مفهوم عفاف...................................................................8
حرمت زن مسلمان.........................................................................9
آثار اجتماعی حجاب......................................................................10
عفاف و حجاب از ديدگاه حضرت فاطمه زهرا (س)......................................11
بالاترين ارزش زن از نظر حضرت زهرا عليهاالسلام.....................................11
تلاشهاي سياسي و اجتماعي حضرت زهرا(س)..........................................12
فلسفه حجاب از دیدگاه قرآن کریم .......................................................14
حجاب حق الهی............................................................................14
نتيجه گيري..................................................................................16
منابع و مآخذ................................................................................17
آغازي با يك دل نوشته
یک وقت هایی می شود که خودت را تنها چادریِ کلِ خیابان می بینی!!
لبخند بزن، و رو به آسمان بگو: خدایا... ممنونم که به من اجازه دادی بین همه ی این آدمای رنگ و وارنگ یك دانه باشم!!شک نداشته باش که این یک فرصتِ ویژه است تا برایِ او (خدا) هم یکی یک دانه باشی...
نام من چادر است ..نام مادرم حجاب و پدرم عفاف است.. روزگارم بد است و از همه شما دلگیرم..
شما از من که میراث خانمی پهلو شکسته هستم خوب محافظت نکردید ، هیچ وقت یادم نمی رود،…از کوچه تا بین در و دیوار همیشه همراهش بودم وقتی زمین خورد ، خاکی شدم…وقتی سیلی خورد ، در صورتش بودم ، خوب می دانم چه دردی کشید تا من را برای شما به ارث گذارد و شما با من چکار کردید…؟ شما کار را به جایی رساندید که می خواهند مرا با زور بگیرند و ببرند به دیگران قالب کنند و من خوب می دانم چرا کارم به اینجا کشیده شده ,از شماست که برماست... شنیدم که می گفتید اگر می خواهی کسی را خراب کنی از او بد دفاع کن و شما با من همین کار را کردید، اگر شمایی که خود را وارثان من می دانید درست رفتار می کردید و حرمتم را حفظ می کردید وضعیت من این گونه نبود…
عده اي مرا تبدیل به استتاری برای گناهانشان کردید تا بگویند فلانی زیر چادر هر کاری می کند و باعث شدید قداستم کم رنگ شود…مرا وسیله تکبر و فخر فروشی و خود برتر بینی کردید …
مرا تبدیل به شنلی کردید تا در میان سیاهی من، رنگی بودن کفش و جوراب ها و مانتوهای رنگارنگتان بیشتر جلوه کند…
عده ای مرا به تمسخر گرفتید و از میان من دست های عریان و موهایتان را بیرون گذاشتید….
مرا به هر جایی بردید..از شانه به شانه ی نامحرم در تاکسی و دانشگاه و میان پسر ها تا کافی شاپ و محیط های فاسدتر…
هنر پیشه هایتان مرا فقط برای فیلم بازی کردن خواستند و شما هم با من فیلم بازی کردید تا در نقش دختری معصوم باشید…
به من تهمت بیماری زدند…به سیاهی رنگم ایراد گرفتند …و شما سعی کردید مرا عوض کنید!!
عده ای از شما در کمال بی شرمی به من مدل دادید، تقصیر خودتان را گردن من انداختید و شکل مرا عوض کردید تا محبوب تر شوم… مرا تبدیل به مانتوهای براق و لبنانی و ملی و اندامی کردید ..شما به میراث فرهنگیتان دست نمی زنید و آن را تغییر نمی دهید اما در من که میراثی گرانبهاتر بودم دست بردید و هویتم را از من گرفتید …
به من خیانت کردید و من را که قرار بود جلوی زینت ها را بگیرم تبدیل به زینت کردید ،از زیر من روسری های رنگارنگ بیرون زدید و یادتان رفت برای چه چیز آمده ام و اگر قرار بود زیبا باشم زیبا به شما می رسیدم….
شکایت شما را خواهم کرد…به شما توصیه می کنم به جای عوض کردن و مدل دادن به من خودتان را عوض کنید ،به جای اینکه مرا به شوی لباس بکشانید نگاهی به خودتان بیندازید شاید ایراد از خودتان باشد…
گاهی زیر باران خیس می شوی تا شسته شود نگاه های هرزه مانده بر تو؛ تنت زخمی است، می دانم، و باران مرحم زخم است! و گاهی زیر آفتاب داغ می سوزی و سرخ می شوی از عطش،اما همچنان بر وفاداریت به من استواری…!
گاهی سر به زیر گرمای وجودت می کشم و تو را پناه اشک های خویش می سازم… و چه راز داری که ماجرای اشک هایم را در دلت نگاه می داری، در سکوتی ابدی! وجودت سنگری است ما بین من و آنچه با من در عناد است و تو، چه زیبا دشمنانم را ناامید می کنی، از به دست آوردن غنیمتی حتی ناچیز!
چه خوب است که هستی نازنینم! چه خوب است که تیرگی را به جان می خری تا دنیایی زیر سایه ات روشن بماند! و چه پر ماجرایی، تاریخی برای بودنت خون داده است؛ از قرن ها پیش دغدغه بوده ای …از قرن ها پیش ارزش …!
ای شاهد به جای مانده از کربلا…! ای شاهد به جای مانده از ماجرای در و دیوار و آتش…! چه والا مقامی که آقایم حسین هنگامهی شهادت چشمانش نگران هتک حرمت به تو بود!بمان و بمان، که تو لباس پسندیده شده از سوی خدا برایم هستی، لباسی که خدای مهربانم، آن را مایه زینتم قرار داد…
پس با عشق به خدای زیبایی ها خواندم:
یَا بَنِی آدَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَیْکُمْ لِبَاسًا یُوَارِی سَوْءَاتِکُمْ وَرِیشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَىَ ذَلِکَ خَیْرٌ ذَلِکَ مِنْ آیَاتِ اللّهِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ
ای فرزندان آدم برای شما، لباس فرو فرستادیم که اندام شما را بپوشاند؛ و مایه زینت شماست؛ و لباس تقوی بهتر است؛ این از آیات خداست، باشد که متذکر شده، پندگیرند.(سوره اعراف/ آیه ۲۶(
چادر من سنگر من است و من سنگر سیاهم را عاشقانه دوست دارم…افتخار می کنم که وارث چادر فاطمه ام… با چادر مشکی ساده از پیاده رو رد میشوی . چه حس خوبی است...چشم هوسبازان تو را نمی بیند!توجه آنها را جلب نمی کنی!از روی لذت نگاهت نمی کنند!چادرم!دوستت دارم که در عین زیبایی ، توجه کسی را به خود جلب نمیکنی....مریم آسمانی
حجاب: ح = حُرّیت ج = جذبه آ=آبرو و شرف ب = بندگی.
برای تو می نویسم تویی که " زیبایی زلیخا " داری ولی*منش مریم گونه ات * اجازه نمی دهد که از آن
سوء استفاده کنی و نمی گذارد که زیبائیت را دست مایه آزار دیگران کنی......!!
مقدمه :
مسأله حجاب يکي از جنجاليترين مسائل دنياي ديروز و امروز است، به ويژه طرفداران اعلاميّه حقوق بشر، که با عنوان کردن «تساوي حقوق زن و مرد»، پوشش را براي زن دست و پاگير دانسته، و آن را برخلاف آزادي قلمداد و به عنوان حمايت از حقوق زن، مطرح مينمايند، در صورتي که پوشش اسلامي را بايد در مجموع ابعادش مورد تجزيه و تحليل قرار داد، که در مجموع، به نفع زن و جامعه بوده و نه تنها دست و پا گير نيست و تضادي با آزادي ندارد، بلکه زنان در عين حفظ پوشش اسلامي، ميتوانند برترين فعاليّتهاي اجتماعي را داشته باشند، و در چارچوب آزاديهاي صحيح و مقبول، از حق آزادي خود بهرهمند گردند.
حجاب در اسلام به معناي پرده نشيني نيست، بلکه به معناي پوششي معقول براي جلوگيري از فساد، و حفظ کرامت زن است، در جمهوري اسلامي ايران زنان در همه صحنهها و عرصهها، از مجلس قانونگذاري گرفته تا آموزش و پرورش و بيمارستانها و ادارات، ميتوانند در چهارچوب حفظ پوشش اسلامي، به کار و تلاش بپردازند، بي آنکه حجاب اسلامي براي تلاشهاي آنان، مشکلي ايجاد کند، و حقّ آزادي صحيح آنها را تضييع نمايد.
پیدایش حجاب
آغاز و پیدایش حجاب و پوشش به دوران زندگانی حضرت آدم و حوا علیهم السلام برمي گردد. هنگامی که آن دو بزرگوار مرتکب خطا شدند و از درختی که خداوند میوهاش را ممنوع نموده بود تناول کردند.
«فَلمّا ذاتا الشَجرة بدت لهما سواتهما و طفقا یخصفان علیما من ورق الجنه ...؛ چون از آن درخت تناول کردند زشتیهایشان آشکار شد و بر آن شدند تا از برگ درختان بهشت ، خود را بپوشانند...» (سوره اعراف _ 22)
در تفسیر آیه فوق آمده است که آدم و حوا علیهالسلام ، قبل از ارتکاب این خلاف ، برهنه نبودند،بلکه پوششی داشتند که در قرآن ، نامی از چگونگی این پوشش برده نشده ، اما نشانهای بر شخصیت آدم و حوا و احترام آنها محسوب میشده که با نافرمانی ، از اندامشان فرو ریخته است.
به این ترتیب خوردن از میوه ممنوعه توسط آدم و حوا علیهالسلام صرف نظر از فلسفه و حکمت آن در نظام آفرینش ، نخستین تحولی که در آنها بوجود آورد، این بود که آنها در حریم «ستر» و عفاف با حقیقت برهنگی روبرو کرد و بلافاصله با برگ درختان بهشت خود را پوشاندند. این واقعیت تاریخی به سادگی نشان میدهد که حجاب و پوشش بعنوان یکی از مظاهر حیا و عفت ، امری فطری و طبیعی بوده و برای تامین سلامت روح و روان فرد و جامعه از کمال اهمیت برخوردار است.
حجاب امر خداست .شارع مقدس به عنوان یکی از احکام ضروری دین آن را واجب کرده و باید حفظ شود.
حفظ این واجب الهی اطاعت از اوست و اطاعت از او حقی است که بر بندگان نهاده است و هر انسان باورمندی باید تعبدا و نه فقط به خاطر مصالح عمومی و... این حق و حد الهی را ادا کند. پس حکمت حجاب، سنجش میزان عبودیت واطاعت بندگان است. بانوان با حفظ حجاب میتوانند اطاعت را که روح و پیام اصلی عبادات بشر است اثبات کنند و در زمره اطاعتکنندگان الهی قرار گیرند. بانوان به عنوان نیمی از جامعه اسلامی که در دامان خود انسانهای پاک و برجسته میپرورانند، دارای حرمت واحترام ویژهای میباشند. آنان معلمان عاطفه هستند و پیکره اجتماع، با محبت و تربیت آنها استوار خواهد ماند.
قرآن کریم وقتی درباره حجاب سخن میگوید، میفرماید: حجاب عبارت است از یک نحوه احترام گزاردن و حرمت قائل شدن برای زن که نامحرمان او را از دید حیوانی ننگرند. با اندکی تدبر در آیات قرآن فلسفه حجاب را به گونهای صریح میبینیم و مییابیم که احترام و حرمت زن، فلسفه حقیقی و یا یکی از فلسفههای حجاب است براستی اگر معرفت انسان به شریعت و تعالیم دینی بالا رفته و قرآن را که آئیننامه سعادت و کمال بشر است درک کند، به عظمت حجاب پی برده و میفهمد بدحجابی و بیحجابی ثمره عدم معرفت و شناخت حقیقی جایگاه زن در هستی است.
حجاب و عفاف
حجاب و عفاف به عنوان دو ارزش در جامعه بـشرى و بـویژه جوامع اسلامى مطرح اسـت. همواره این دو واژه در کنار هم بـه کار بـرده مى شوند .در بـرخى کتـب لغت حجاب را این گونه تـعریف کرده اند: الحجاب: المنع من الـوصـول; حـجـاب یعـنى آنچـه مانع رسـیدن مى شـود.
برخى گفته اند: حجب و حجاب هر دو مصدر و بـه معناى پنهان کردن و منع از دخول است.(و به عنوان شاهد آیه شریفه ((و من بـیننا و بینک حجاب)) را ذکر کرده اند.
در دیگر کتـابـهاى لغت حجـاب را بـه معناى ((پـرده)) آورده و نوشته اند: امرإه محجوبـه(محجبـه); زنى که پوشانیده است خود را به پوشاندنى.
بـا تـوجه بـه معانى ذکرشده درمى یابـیم حجاب امرى ظاهرى و در ارتبـاط بـا جسم است, اگر چه این پـوشش بـرخاسته از اعتقادات و باورهاى درونى افراد است, ولى ظهور در نشئه مادى و طبیعى دارد; یعنى پوشش ظاهرى افراد و بـویژه زنان را حجاب مى گویند, که مانع از نگاه نامحرم به آنان مى شود.
عفاف نیز داراى معانى گوناگونى است .در قرآن کریم از واژه عفت در دو معنا استفاده شده است; گاه بـه معناى خودنگهدارى و پـاکدامنى است که در مورد برخى افـراد آمده اسـت, مانند; و ان یسـتـعـفـفـن خـیر لهنو: ولیستعفف الذین لا یجدون نکاحا.
دیگر کتب لغت نیز آورده اند: تعفف(عفت داشتن): نگاه داشتن نفس از انجام حرام و درخواست از مردم است.
از مجموع معانى ذکرشده براى حجاب و عفاف مى تـوان نتـیجه گرفت که عفاف نوعى حجـاب درونى است که انسان را از گناه بـازمى دارد.
طبق روایات و مضمون آیات جهاد متوجه می شویم که جهاد 2 نوع است:
1-جهاد اکبر (پیکار و مبارزه با نفس خویش( 2- جهاد اصغر (پیکار و مبارزه با دشمن اسلام(
مهمترین جهادی که مورد تاکید اسلام است جهاد اکبر و همان جهاد با نفس است.برای داشتن حجاب و عفاف انسان باید جهاد کرده و در راه خدا پیکار کند، تا بتواند از وسوسه های شیطان برای داشتن بی حجابی جلوگیری کند.
حفظ چشم, گوش, قلب و تمامى اعضا و جوارح از هر گونه خطا و گناه عفاف است که حاصل این عفت و حجـاب درونى, پـوشش ظاهرى است. بـه تـعبـیرى لطیف تـر; حـجـاب میوه عفاف اسـت و عفاف ریشـه حـجـاب. بـرخى افراد ممکن است حجـاب ظاهرى داشتـه بـاشند, ولى عفاف و طهارت باطنى را در خویش ایجاد نکرده بـاشند. این گروه, از حجاب تنها پوسته اى و ظاهرى بى معنا دارند, و از سوى دیگر کسانى هستند که ادعاى عفاف کرده و با تعابیرى همچون; من قلب پاکى دارم, خدا با قلب ها کار دارد, آدم باید چشمش پاک باشد و ... خود را سرگرم کرده و مصداق ((لیفجر امامه)) مى شوند. انسان هایى چنین باید در قاموس اندیشه خود نکته اى اساسى را بـنگارند و آن این است که درون پاک, بیرونى پاک مى پروراند و هرگز قلب پاک موجب بارور شدن میوه ناپاکى نمي شود.
ویژگی های مفهوم عفاف
بخشی از تفاوت در نشانه های خویشتن داری زن و مرد، از تفاوت در خلقت آنها سرچشمه می گیرد و یكی از نشانه های عفاف، پوشش است. عفاف بدون رعایت پوشش، قابل تصور نیست. شهید مطهری در مسئله حجاب می نویسد:«وقتی زن پوشیده و سنگین از خانه بیرون رود و جانب عفاف و پاكدامنی را رعایت كند افراد فاسد و مزاحم جرأت نمی كنند متعرض آنها شوند.»( مطهری 1375٬ ٬ ص 177)
«عفت و حیا، خصلتی انسانی است كه تاریخ بر نمی تابد و مورد پذیرش تمامی انسانها بوده و هست و انسان های بزرگ و ادیان آسمانی نیز بدان توصیه كرده اند. در شریعت اسلامی نیز بر آن تأكید فراوان شده است. همین خصلت انسانی یكی از فلسفه های اصلی پوشش آدمی بوده است.»( مطهری 1375٬ ٬ ص 177)در خصوص اندازة وابستگی پوشش با حجاب، استاد مطهری می نویسند:«حیا و عفاف از ویژگی های درونی انسان است و حجاب به شكل و قالب و نوع و چگونگی پوشش بر می گردد. تفاوت باطن و ظاهر یا روح و جسد و یا گوهر و صدف را می توان به عنوان تمثیل دراین زمینه به كاربرد."
خداوند تنها برای دین شرافت و كرامت قائلاست و بر همین اساس پارساترین افراد را باكرامتترین میداند و حجاب در تعریف خالقانسان یكی از نمادهای پارسایی است. زن مسلمانواقعی، پارسا و با كرامت است وخداوند راضینیست زیبایی و محاسن چنین زنی در منظر و دیدافراد فاسد قرار گیرد. حرمت زنمسلمان به اعتبار اسلام و پارسایی اقتضا دارد كهزن مسلمان برخلاف زن كافر، محاسن و زیبایی هایخود را از نامحرمان بپوشاند و مجاز باشد تنها برایمحارم تا حدودی و برای شوهرش هیچ گونهحجابی نداشته باشد.
حجاب در لغت به معنای مانع، پرده و پوشش آمده است . استعمال این کلمه، بیشتر به معنی پرده است. (در قرآن این کلمه در هشت مورد به کار رفته که بیشتر به معنای حاجز، مانع، حایل و پرده است.)
این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش میدهد که پرده، وسیلهی پوشش است، ولی هر پوششی حجاب نیست؛ بلکه آن پوششی حجاب نامیده میشود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد. (استاد مطهری، مسئلهی حجاب، ص ۷۸)
گاهی مشاهده میکنیم که بسیاری از زنان محجبه در پوشش خود از رنگهای شاد و زیبا و تحریک برانگیز استفاده میکنند که به اندامشان زیبایی خاصی میبخشد و در عین پوشیده بودن بدن زن، زیباییاش آشکار است، گویی که اصلاً لباس نپوشیده است؛ و این دور از روح حجاب است.
(علامه سیدمحمدحسین فضل الله، مجلهی پیام زن، «جوانان، ورزش و حجاب» شماره ۷۴، ص ۱۹)
از مجموع مباحث طرح شده به روشنی استفاده میشود که مراد از حجاب اسلامی، پوشش و حریم قائل شدن در معاشرت زنان با مردان نامحرم در ابعاد مختلف رفتار، مثل نحوهی پوشش، نگاه، حرف زدن و راه رفتن است
اگر به معنای عام، هر نوع پوشش و مانع از وصول به گناه را حجاب بنامیم، حجاب میتواند اقسام و انواع متفاوتی داشته باشد. یک نوع آن حجاب ذهنی، فکری و روحی است؛ مثلاً اعتقاد به معارف اسلامی، مانند توحید و نبوت، از مصادیق حجاب ذهنی، فکری و روحی صحیح است که میتواند از لغزشها و گناههای روحی و فکری، مثل کفر و شرک جلوگیری نماید.
علاوه بر این، در قرآن از انواع دیگر حجاب که در رفتار خارجی انسان تجلی میکند، نام برده شده است؛ مثل حجاب و پوشش در نگاه که مردان و زنان در مواجهه با نامحرم به آن توصیه شدهاند:
لِلْمُۆْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ؛ ای رسول ما به مردان مۆمن بگو تا چشمها را از نگاه ناروا بپوشند.(سوره نور (۲۴)، آیه ۳۰) قُلْ لِلْمُۆْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ؛ ای رسول به زنان مۆمن بگو تا چشمها را از نگاه ناروا بپوشند. (سوره نور (۲۴)، آیه ۳۱(
نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب گفتاری زنان در مقابل نامحرم است:
فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ؛ پس زنهار نازک و نرم با مردان سخن نگویید؛ مبادا آن که دلش بیمار (هوا و هوس) است به طمع افتد. (سورهی احزاب (۳۳)، آیهی ۳۲ نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب رفتاری زنان در مقابل نامحرم است. به زنان دستور داده شده است به گونهای راه نروند که با نشان دادن زینتهای خود باعث جلب توجه نامحرم شوند:وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ؛ و آن طور پای به زمین نزنند که خلخال و زیور پنهان پاهایشان معلوم شود. (سورهی نور (۲۴)، آیهی ۳۱)اهی تو را به دست باد می سپارم تا نوازش کند وجود نازنیت را…
● آثار اجتماعی حجاب
هر عملی که افراد جامعه انجام میدهند، در نگاه کلان اثر مستقیم در اجتماع دارد، زیرا از خانواده که واحد کوچک اجتماعی است جامعه تشکیل میشود و همانگونه که رفتار فرد در جامعه موثر است، اشخاص نیز از اجتماع و قوانین آن تاثیر میپذیرند. حجاب علاوه بر آثار شخصی و شخصیتی، دارای آثار اجتماعی است. جامعهای که در آن بانوان باحفظ حدود وحقوق دیگران ظاهر میشوند و موجب تخریب روح و جسم همنوعان خود شده و محیط آرام وامنی را برای جوانان فراهم سازند، به سوی سعادت و سلامت روانی پیش خواهد رفت.
اگر زنان جامعه باحجاب باشند، هم مردان از نظر طهارت روح و جسم سالم میمانند و هم در جامعه، سلامت خانوادگی حفظ خواهد شد و محیط خانواده تحت تاثیر خودنماییهای عدهای از زنان بدحجاب و بیحجاب قرار نمیگیرد و هم مراکز اجتماعی مثل ادارهها و بیمارستانها و... در کمال سلامت رفتاری خواهند بود و بزهکاریهای اجتماعی به حداقل خواهد رسید.
حضرت امام خمینی(ره) در مورد فعالیت اجتماعی واشتغال زنان همیشه این نکته را بیان میکردند که: «فعالیت اجتماعی، سیاسی کنید ولی حدود شرعی از جمله رضایت همسر را رعایت کنید.»
بسیاری از پروندههای ضداخلاقی از عدم رعایت حدود شرعی نشات گرفته است و آمار جنایی ذکر شده همواره زنگ خطری بوده که اندیشه گران تربیتی را نگران میساخته است. یکی از آثار اجتماعی حجاب، حفظ اجتماع و سلامت اجتماعی خانواده است، بالا رفتن درصد طلاق در کشور ما زندهترین شاهد این مطلب است.
از روزی که حجاب دچار تغییر و تحول شد و آزادیهای تعریف نشده در جامعه ما پا گرفت، سطح طلاق به مقدار نگرانکنندهای بالا رفته و میزان ازدواج رو به کاهش نهاده است و این جزء آثار اجتماعی بیحجابی است که جامعه را در درازمدت به ورطه هلاکت میرساند. البته آثار مثبت حجاب و پیامدهای منفی بیحجابی به اینجا ختم نمیشود. وقتی که به صحنه تفکرات عالم نگاه میکنیم و بینش اسلام را مشاهده مینماییم، به روشنی در مییابیم که جامعه بشری هنگامی خواهد توانست نسبت به مسئله زن و رابطه زن و مرد، سلامت و کمال مطلوب خود را پیدا کند که دیدگاههای اسلام را بدون کم و زیاد و بدون افراط وتفریط درک کند و کوشش نماید آن را ارائه کند. اسلام میخواهد که رشد فکری، اجتماعی، سیاسی، علمی و بالاتر از همه فضیلتی و معنوی زنان به حد اعلا برسد و وجودشان برای جامعه و خانواده بشری حداعلای فایده و ثمره را داشته باشد. همه تعالیم اسلام از جمله مسئله حجاب، بر این اساس است. مسئله حجاب به معنی منزوی کردن زن نیست. مسئله حجاب به معنای جلوگیری از اختلاط و آمیزش بیقید و شرط زن ومرد در جامعه است. این اختلاط به ضرر جامعه و به ضرر زن و مرد و بخصوص به ضرر زن است. حجاب به هیچوجه مزاحم و مانع فعالیتهای سیاسی، اجتماعی وعلمی نیست.
عفاف و حجاب از ديدگاه حضرت فاطمه زهرا (س)
حجاب در اسلام از يک مسأله کلّيتر و اساسيتري ريشه ميگيرد، و آن اين است که اسلام ميخواهد انواع التذاذهاي جنسي، چه بصري و لمسي و چه نوع ديگر به محيط خانوادگي و در کادر ازدواج قانوني، اختصاص يابد، اجتماع منحصرا براي کار و فعّاليت باشد، برخلاف سيستم غربي عصر حاضر، که کار و فعّاليت را با لذّتجوييهاي جنسي به هم ميآميزد، اسلام ميخواهد اين دو محيط را کاملاً از يکديگر تفکيک کند».
علاّمه اقبال لاهوري در اشعار نغز خود در اين رابطه، چنين ميسرايد:
بايد اين اقوام را تنقيد غرب شرق را از خود برد تقليد غرب
ني زرقص دختران بيحجاب قوت مغرب نه از چنگ و رباب
ني زعريان ساق و ني از قطع موست ني زسحر ساحران لاله روست
از همين آتش چراغش روشن است قوّت افرنگ از علم و فن است
مغز ميبايد نه ملبوس فرنگ علم و فن را اي جوان شوخ و شنگ
بالاترين ارزش زن از نظر حضرت زهرا عليهاالسلام
از منظر حضرت زهرا عليهاالسلام نزديک ترين حالات زن به خداوند متعال هنگامى است که خود را از ديد نامحرمان دور نمايد و در منزل خود به خانه دارى و تربيت فرزند و پذيرايى از همسر خود بپردازد. امام صادق عليه السلام به نقل از حضرت فاطمه عليهاالسلام دراين باره فرمود: «أَنَّ أَدْنَى مَا تَکُونُ مِنْ رَبِّهَا أَنْ تَلْزَمَ قَعْرَ بَيْتِهَا، نزديک ترين حالات يک زن به خداوند متعال زمانى است که در منزل مى ماند و به امور خانه دارى و تربيت فرزند مى پردازد.
آرى، يک زن مسلمان هرگز فرمان خداوند متعال را در مورد حفظ عفت و عصمت خود فراموش نمى کند و در طول زندگى حجاب خود را همانند گوهرى گرانبها پاسدارى مى کند. اين سخن معروف حضرت زهرا عليهاالسلام که ضامن پايدارى جوامع و مايه استحکام خانواده هاست، همواره بايد در معرض ديد بانوان مسلمان به ويژه دختران جوان باشد که فرمود: «خَيْرٌ لِلنِّسَاءِ أَنْ لَا يَرَيْنَ الرِّجَالَ وَ لَا يَرَاهُنَّ الرِّجَالُ؛ بهترين و نيکوترين عمل زنان آن است که [بدون ضرورت] مردان [نامحرم] را نبينند و مردان [نامحرم] نيز آنان را ننگرند.
خوشبختى و سعادت زن و جامعه بهترين و نيکوترين عمل زنان آن است که [بدون ضرورت] مردان نامحرم را نبينند و مردان نامحرم نيز آنان را ننگرند. در همين جمله نهفته است که تا مى تواند از نامحرمان دورى کند و کمترين ارتباط را با آنان داشته باشد؛ امّا متأسفانه در عصر ما شياطين وسوسه گر و دشمنان اسلام تلاش مى کنند به هر وسيله و عنوانى زنان مسلمان را از هويت خود جدا کنند و به مجامع عمومى و معرض ديد نامحرمان بکشانند و به اين وسيله آنان را از اهداف اصلى خلقتشان بازدارند.
فرانس فانون نويسنده فرانسوى مى گويد: «نيروهاى اشغالگر در کشور مسلمان الجزائر مأموريت داشتند تا هويت و اصالت فرهنگى ملت الجزائر را نابود سازند و در اين راه حداکثر کوشش خود را بر تخريب مسئله حجاب و چادر زنان متمرکز کرده بودند؛ زيرا آن را نشانه مهم اصالت ملى زنان الجزائرى تلقى مى کردند. از ديدگاه استعمارگران هجوم به تار و پود جامعه اسلامى الجزائر ابتدا بايد از تحت تأثير قرار دادن زنان آغاز مى شد. دستگاه استعمارى فرانسه براى مبارزه با حجاب زنان و بيرون کشيدن آنان از کانون خانواده، مبالغ هنگفتى را اختصاص داده بود. آنها بر اين باور بودند که حجاب زن سدّ محکم و دژ عظيمى در برابر نفوذ غربي هاست. هر چادرى که کنار گذاشته شود، افق جديد و گام بلندى در تسلط استعمارگران بر کشورهاى اسلامى است. پس از ديدن هر زن مسلمانى که حجاب را کنار گذاشته است، اميد تسلط آنان ده برابر مى گردد. با هر چادرى که رها مى گردد، گويى جامعه اسلامى براى پذيرش و تسليم در برابر استعمارگران آماده تر مى شود.
تلاشهاي سياسي و اجتماعي حضرت زهرا(س)
حضرت زهرا(س) در عين آن که حجاب کامل را رعايت ميکرد، حجاب را پردهنشيني و انزواي زنان نميدانست، بلکه شواهد بسياري وجود دارد که آن حضرت حجاب را هرگز دست و پاگير و مانع تلاشهاي اجتماعي و سياسي نميدانست. از اين رو، در عرصههاي مختلف اجتماعي و سياسي شرکت فعّال داشت.
مبانی حجاب
چرا زنان مسلمان باید حجاب داشته باشند، درحالیكه زنان كافر بدون پوشش و با خودآراییدر جامعه حاضر میشوند؟ چرا دولت های غربی; ازجمله فرانسه، با حجاب زنان مسلمان مخالفتمیكنند؟ چرا بسیاری از نظام های وابسته بهدیكتاتوری; مانند رژیم پهلوی، با حجاب زنان مخالفت كردند؟ مگر اساس و پایه حكم وجوب حجاب زن مسلمان چیست كه این گونه مورد مخالفت قرار میگیرد؟
احكام اسلام بر اساس جلب مصالح و دفعمفاسد مبتنی بر فطرت پاك انسان و عدم ضرراست. خالق انسان بهتر از هر نهاد یا منبعی میداندكه نیاز فطری انسان چیست; زیرا بدون تردید اگرپروردگار را تنها علت اصلی پیدایش عالم هستیبدانیم، به طور قطع علم و عدالت آن ذاتبیهمتا اقتضا دارد كه منبع اصلی قانونگذاری نیزبرای رفتار و گفتار شخصی و اجتماعی انسان باشد.
امام خـمینى(ره) , پـیام آور ارزش هاى الهى, در بـاره حـجـاب و عفاف مى فرماید: ((توجه داشته باشید که حجابى که اسلام قرار داده است, بـراى حفظ ارزش هاى شماست. هر چه را که خدا دستـور فرموده است ـ چه براى مرد و چه براى زن ـ بـراى این است که آن ارزش هاى واقعى که اینها دارند و ممکن است به واسطه وسوسه هاى شیطانى یا دستهاى فاسد استـعمار پـایمال شـوند, این ارزش ها زنده بـشوند.
زنان چون مظهر جمال خداوند هستند و همینطور به این دلیل است که میل به خود نمایی و خود آرایی دارند، پوشش در اسلام به آنها اختصاص یافته است و برای مردان هم مسئله کنترل نگاه بیان شده است.اما در فلسفه پوشش در اسلام به آرامش روانی نیز توجه شده است که در اثر وجود حجاب و عفاف در زنان این آرامش برای جامعه به ارمغان می آید. در صورت عدم آن و از بین رفتن حریم میان زن و مرد هیجان ها و التهاب های جنسی افزایش می یابد و باعث می شود که جامعه آرامش خود را از دست بدهد و دچار تزلزل شده و افراد آن به بیماری های روحی مبتلا شوند، این با توجه به روح سرکش و غریزه اشباع نشدنی انسان قابل درک است.
جنبه دیگر فلسفه پوشش جنبه خانوادگی است که به استحکام پیوند خانوادگی برمی گردد، این کاملا واضح است که زن اگر زیبایی های خود را در خانه و برای همسر خود محدود کند هم به تقویت بنیان خانواده ی خود کمک می کند و هم به آرامش روانی جامعه و جلوگیری از ایجاد فساد در آن، با رواج یافتن التذاذهای جنسی در سطح جامعه و بیرون از محیط خانه باعث آسیب های اجتماعی از جمله گریز جوانان از ازدواج می شود.
جنبه اجتماعی حجاب به استواری اجتماع مربوط شده و کشیده شدن التذاذهای جنسی از محیط خانه به اجتماع ، علاوه بر بروز آسیب های اجتماعی متفاوت، باعث تضعیف نیروی کار و فعالیت جامعه می شود.
شهید مطهری در این باره می فرمایند که بر عکس آنچه که مخالفین حجاب خرده گیری کرده اند و گفته اند: ((حجاب موجب فلج کردن نیمی از افراد اجتماع است)) بی حجابی و ترویج روابط آزاد جنسی موجب فلج کردن نیروی نیمی از افراد اجتماع است. و این کاملا در کشورهای غربی معلوم است و چه رسوایی هایی که در اینباره در این جوامع پیش آمده و می آید.
و بالاخره آخرین جنبه که بالا بردن احترام زن و جلوگیری از ابتذال او است موجب ارزش و احترام زن می گردد، زنان هر چقدر که در جامعه و در رفتارشان با نامحرمان عفیف تر و با وقار تر باشند بر ارزششان افزوده می شود و احترامشان بیشتر می شود و مردان اجازه هر نوع برخوردی با آنان را به خود نمی دهند.
حال غرب با توجه به حجاب و اهمیت آن در سلامت جوامع اسلامی سال هاست که درصدد ضربه زدن به آن درآمده تا بتواند از طریق آن به پاکی زنان ضربه وارد کند و از طریق این ضربه است به راحتی می تواند به تمامی جامعه آسیب زند و به سمت نیل باهداف خود پیش برود.
فلسفه حجاب از دیدگاه قرآن کریم
قرآن کریم وقتی درباره حجاب سخن میگوید میفرماید : حجاب عبارت است از احترام گزاردن و حرمت قائل شدن برای زن که نامحرمان او را از دید و جنبه حیوانی ننگرند و این حرمت را مخصوص زنان مسلمان دانسته ، لذا نظر کردن به زنان غیر مسلمان را ، بدون قصد تباهی جایز میداند و علت آن این است که زنان غیر مسلمان از این حرمت بیبهرهاند. |
قرآن کریم وقتی مسئله لزوم حجاب را بازگو میکند علت و فلسفه ضرورت حجاب را چنین بیان میفرماید: «ذلک اَدنی اَن یَعرِفنَ فَلا یُوذین» (سوره احزاب _ 59) برای اینکه شناخته نشوند و مورد اذیت واقع نگردند» چرا که آنان تجسم حرمت و عفاف جامعه هستند و حرمت دارند.
حجاب حق الهی
شبههای که در ذهنیت بعضی افراد هست این است که خیال میکنند حجاب برای زن محدودیت و حصاری است که خانواده برای او بوجود آورده و بنابراین حجاب نشانه ضعف و محدودیت زن است. راه حل این شبهه در بینش قرآن کریم این است که زن باید کاملا درک کند که حجاب او تنها مربوط به خود او نیست تا بگوید من از حق خودم صرف نظر کردم همچنین مربوط به مرد هم نیست تا مرد بگوید من راضیم ، و همینطور مربوط به خانواده نیست تا اعضای خانواده رضایت دهند، حجاب زن حق الهی است.
حرمت زن اختصاص به خود زن دارد نه شوهر و نه خانواده ، همه اینها اگر رضایت بدهند قرآن راضی نخواهد بود چون حرمت زن به عنوان حق الله مطرح است و خدای سبحان زن را با سرمایه عاطفه آفرید که معلم رقت باشد و پیام عاطفه بیاورد و اگر جامعهای این درس رقت و عاطفه را ترک نمودند و به دنبال غریزه و شهوت رفتند به همان فسادی مبتلا میشود که در غرب ظهور کرده. لذا کسی حق ندارد بگوید من به نداشتن حجاب رضایت دادم.
زن به عنوان امین حق الله از نظر قرآن مطرح است، یعنی این مقام و این حرمت و حیثیت را خدای سبحان که حق خود اوست به زن داده و فرموده این حق مرا تو به عنوان امانت حفظ کن آنگاه جامعه به صورتی در می آید که قرآن در آن حاکم است. جامعهای که قرآن در او حاکم است، جامعه عاطفه است و سرش این است که نیمی از جامعه را معلمان عاطفه به عهده دارند و آنها مادران هستند و ما چه بخواهیم، چه نخواهیم، چه بدانیم و چه ندانیم اصول خانواده درس رافت و رقت میدهد و رافت و رقت در همه مسائل کارساز است.
یکی از دغدغه های مادران، آشنا کردن دختران با حجاب است، در این مقاله چند پیشنهاد برای مادران در نظر گرفته شده است که امیدواریم سازنده باشد ، چرا که به نظر کارشناسان علوم دینی و روانشناسان برای عملی شدن این رفتار الهی می باید قدم های حساب شده برداشت تا شاهد اثرات زیبا و ماندگاری باشیم.
1- وجوب حجاب بر اساس نظر مراجع اتمام نه سال قمری است اما این سن برای شروع رعایت حجاب، بسیار دیر است. دختری که تا قبل از این سن آزادانه هر لباسی را می پوشید با رسیدن به این سن قطعا نخواهد توانست حجاب را در معنای مطلوبش رعایت کند. پس آشنایی تدریجی با این امرضروری است مثلا در شش سالگی آستین حلقه ای یا دامن کوتاه نپوشد در هفت سالگی با پوششی مانند کلاه یا روسری های کوتاه و فانتزی موهایش پوشانده شود. حجابی که دست و پای او را نگیرد اما او را به پوشش نزدیک کند. مثلا خانواده ها باید به یاد داشته باشند که یکی از اشکالاتی که دختران در هنگام پوشیدن روسری دارند، احساس خفگی زیر گلو است که باید به آرامی وی را عادت داد.عادت دادن کودک به حجاب بسیارمهم است ما نمی توانیم حجاب را به صورت فشرده اعمال کنیم ملایمت و لطافت و عادت دادن او بسیار اهمیت دارد.
2- در این سنین کودکان در برابر حوادث و رفتار دیگران تاثیر پذیرترند، حجاب شرعی مادر، خاله، عمه و خانم های نزدیک به کودک و دوستانی که با آن ها روابط نزدیک داریم می تواند زمینه را برای محجبه بودن دختران فراهم کند.
یکی دیگر ازعوامل مخرب در این جا استفاده خانواده از شبکه های ماهواره ای است که به صورت مستقیم بر روح معنوی کودک اثرگذار است و یقینا بر روند مطلوب دینی خانواده موثر خواهد بود.
3- بیان محاسن و فواید حجاب و مستور بودن زیبایی ها، رضایت خدا، سلامت فرد و اثرات زیان بار بدحجابی می تواند ما را در حصول نتیجه یاری کند.
4- استفاده از آیات معرفی زنان صالح و برتر اسلام و بیان زندگانی ایشان به عنوان الگو
5- همزمان با تکلیف دختران، بلوغ جسمانی هم اتفاق می افتد. این امر او را درگیر ظاهرش خواهد کرد. براین اساس او بیشتر از گذشته به فکر نمایاندن زیبایی ها و پوشاندن بدشکلی های موقتی اش خواهد افتاد. والدین آگاه باید با تهیه لباس های زیبا و شاد و متفاوت با رنگ های متنوع و استفاده ازخلاقیت، میل به آراسته بودن او را درک کنند به طوری که موجبات محدودیت او را فراهم نکنند و آزادی و شور و شوق کودکی او را مد نظر قرار دهند. مثلا از انواع چادرهای رنگی آذین شده با تور و روبان یا مانتو های زیبا با دکمه های رنگارنگ استفاده کنند تا دختر بداند، حجاب زیبایی های او را کم نکرده است.
می توانید برای انتخاب رنگ لباس و یا چادر، از او نظر خواهی کنید. دختر بچه ها لباس های چین دار و دنباله دار را بسیار دوست دارند. سعی کنید در حجاب و پوشش آنچه را که او دوست دارد انجام دهید و تنها شرط شما، پوشش اسلامی باشد. سلیقه خود را به هیچ عنوان بر فرزندتان تحمیل نکنید.
6- یکی از روش های تشویق، دادن پاداش است به طوری که روانشناسان بر این باورند که تقویت های بیرونی مانند جایزه موجب ایجاد تقویت های درونی مانند میل به داشتن حجاب خواهد شد. بر این اساس برای رعایت حجاب فرزندتان هدیه های هر چند کوچک اما مستمر تهیه کنید.
نتيجه گيري
حجاب و عفاف حضرت زهرا ، در حالي كه در مقابل نامحرم كوبندگي و قاطعيت دارد، به مسلمانان ميفهماند كه اختلاط بين زن و مرد ممنوع است. حضرت زهرا بهترين سرمشق است. سرمشق يعني چه؟ يعني جامعه بايد وضعيت حجاب و عفاف حضرت زهرا را مورد مطالعه و بررسي قرار دهد و به همان صورت عمل نمايد.
حضرت زهرا(س) در عين آن كه حجاب كامل را رعايت ميكرد، حجاب را پردهنشيني و انزواي زنان نميدانست، بلكه شواهد بسياري وجود دارد كه آن حضرت حجاب را هرگز دست و پاگير و مانع تلاشهاي اجتماعي و سياسي نميدانست. از اين رو، در عرصههاي مختلف اجتماعي و سياسي شركت فعّال داشت.
بنابراين «تعادل و تنظيم روابط»، پي آمدهايي چون حضور پرنشاط، سالم، شاداب و تأثيرگذار براي مردان و زنان در عرصه هاي مختلف خانواده و جامعه خواهد داشت و بن بستي از فساد و تباهي در هيچ يک از ميدان هاي فعاليت ايجاد نخواهد کرد.
به هرحال آنچه که بر مي آيد اين است که حجاب محدوديت ساز نيست بلکه ايجاد مصونيت مي کند. البته بايد ذکر کرد که حجاب فقط براي زنان نيست و براي مردان نيز ضروري به نظر مي رسد. از بين رفتن حجاب در جوامع کنوني نماد رشد و پيشرفت نيست نماد عقب ماندگي و غربزدگي کشورهاي اسلامي مي باشد.
ومن الله التوفيق
منابع و مآخذ :
- 1 ) نور (24) آيه 30 و 32و 33؛ احزاب(33) آيه 32، 33 و 59.
2 ) -مرتضي مطهّري، مسأله حجاب، چاپ جديد،
3 ) علاّمه مجلسي، بحار، ج43،
4 ) علاّمه علي بن عيسي (اِرْبِلي، کشف الغمّه، ج2،.
5 ) علاّمه علي بن عيسي اِرْبِلي، کشف الغمّه، ج2،
6 ) علاّمه سروي، مناقب آل ابيطالب، ج1
)7 مسأله حجاب در سيره حضرت زهرا، حجةالاسلام والمسلمين محمد محمّدي اشتهاردي
(8علامه سیدمحمدحسین فضل الله، مجلهی پیام زن، «جوانان، ورزش و حجاب» شماره ۷۴